خانواده بهمرام
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |
مرگ



از پی كاروان روانه شده ودر چند فرسخی اصفهان خود را به كاروان رسانیدو ضمن پوزش از او خواست كه اجازه دهد او نیز همراه كاروان حركت نماید.مرد دانشمند موافقت كرد بدان امید كه برادر موفق به توبه و بازگشت به سوی خدا شد و در این راه از هیچگونه تلاش و فداكاری فكری و عملی نیز برای هدایت او دریغ نورزد.برادر گناه كار فكری اندیشید و جهاد با نفس كرد و سرانجام در مسیر راه دگرگون شد و توبه كرد و رو به بارگاه خدا اورد .در نزدیكی مشهد ودر سبزوار بیمار شد و جهان را بدرود گفت .كاروانیان خواستند او را به خاك بسپارند .اما برادر دانشمندش گفت:



((نه!برادرم به قصد زیارت امام رضا حركت كرده وچون توبه نموده و به بارگاه خدا بازگشته است.من به هر تلاشی است یاید پیكر او را به مشهد برسانیم و پس از طئاف دادن به خاك برسانیم)).و چنین كرد و برای او بسیار طلب بخشایش نمود و همواره در اندیشه ی او بود كه سرنوشتش به كجا انجامیده است ؟یك شب در عالم رویا برادر را در قصری زیبا و باغی شكوه مند نگریست از او پرسید كه((برادر!شما و این باغ زیبا و قصر باشكوه؟اینجا چه میكنی))


میگویداینجا منزل من است و این از لطف و عنایت امام رضا است.))از او خواست تا جریان را به طور شرعی بازگوید.او گفت هنگامی كه مرا غسل میدادیداب برای من اتش سوزان بود و همین گونه كفن و تابوت و من همواره در عذاب گرفتار بودم تا جسد را به مشهد رساندید.وقتی مرا به صحن مطهر امام وارد كردید عذاب از من برداشته شد و مردم را در حال زیارت دیدم .و دیدم كه حضرت رضا(ع)بر بالای ضریح ایستاده و پاسخ زائران خود را میدهد و از انان تقدیر مینماید.

به راهنمای و اشاره ی یكی از دربانان خیر خواه به حضرت روی اوردم و از ان گرامی شفاعت خویش را خواستم چرا یافتم اگر بدون رسیدن به شفاعت ان حضرت مرا از از حرم مطهر خارج كنید بار دیگر گرفتار خواهم شد.به همین جهت شما پیكر مرا طواف میدادید اما من به اما رضا التماس میكردم و ان حضرت به من توجهی نمیكرد .


دربان به من گفت:او را به نام مبارك مادش فاطمه سلام الله علیه سوگند بده و من نیز چنین كردم كه دیدم ان حضرت به من عنایت فرمود و رو به اسمان نمود و گفت بار خدایا اینان گناه و نافرمانی میكنند اما سر انجام توبه میكنند . ما را به كسی سوگند میدهند كه نمیتوانیم نجات و پذیرفته شدن توبه ی انان را از بارگاهت نخواهیم)).سخن ان حضرت به اینجا كه رسید شما نیز مرا از حرم بیرون بردید و دیدم دیگر عذاب به سراغ من نیامد وگویی حضرت رضا علیه السلام به كرامت مادرش فاطمه(س)مرا شفاعت نمود و انگاه بود كه مرا در این باغ و قصر اسكان دادند


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.