نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |





حضرت صادق (علیه السلام) فرموده: روزى حضرت موسى (علیه السلام) پیروان خود را موعظه مى كرد،یكى از شنوندگان چنان تحت تاءثیر گفتار موسى (علیه السلام) قرار گرفت كه از جا حركت كرده پیراهن خود راچاك زد، خداوند به حضرت موسى وحى كرد به او بگو لا تشق قمیصك و لكن اشرح لى عن قلبك نمى خواهد پیراهنت را چاك زنى، قلبت را برایم بشكاف و محبت دیگران را خارج نما.
حضرت صادق (علیه السلام) در پایان گفتار فرمودند: یك روز حضرت موسى به مردى از پیروان خود گذشت كه در حال سجده بود،از آنجا گذشت پس از انجام دادن كار خود برگشت، باز او را در حال سجده دید؛ به آن مرد گفت: اگر حاجت تو به دست من بود برآورده میكردم.
به موسى (علیه السلام) خطاب شد لو سجدینقطع عنقه ما قبلت حتى یتحؤ ل اكره الى ما احب اگر آنقدر سجده كند كه گردنش قطع شود نمى پذیرم، مگر اینكه قلب خود را پاك كند از آنچه من دوست دارم او نیز دوست بدارد و از آنچه بى میلم نسبت به آن او هم بى میل شود.
این راه كه مى روى چه راه است راه طاعت، ره گناه است عمرى كردى تو در جهان زیست اكنون بنگر كه حاصلت چیست بگذشت بسى ز روزگارت بنگر نیكو به كار و بارت در راه خداى اى تو غافل یك گام نرفته اى چه حاصل

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

خواب غفلت


در تفسیر روح البیان نقل شده است : در شهرى سه برادر بودند كه برادر بزرگ ده سال مؤ ذن مسجدى بود كه روى مناره مسجد اذان مى گفت ، و پس ‍ از ده سال از دنیا رفت . برادر دومى هم چند سال این وظیفه را ادامه داد تا عمر او هم به پایان رسید. به برادر سومى گفتند: این منصب را قبول كن و نگذار صداى اذان از مناره قطع شود، قبول نمى كرد.

گفتند: مقدار زیادى پول به تو خواهیم داد! گفت : صد برابرش را هم بدهید من حاضر نمى شوم .

پرسیدند: مگر اذان گفتن بد است ؟ گفت : نه ، ولى در مناره حاضر نیستم . علت را پرسیدند، گفت : این مناره جایى است كه دو برادر بدبخت مرا بى ایمان از دنیا برده ؛ چون در ساعت آخر عمر برادر بزرگم بالاى سرش ‍ بودم و خواستم سوره یس بخوانم تا آسان جان دهد، مرا از این كار نهى مى كرد.

برادر دومم نیز با همین حالت از دنیا رفت . براى یافتن علت این مشكل ، خداوند به من عنایتى كرد و برادر بزرگم را در خواب دیدم كه در عذاب بود.

گفتم : تو را رها نمى كنم تا بدانم به چه دلیل شما دو نفر بى ایمان مردید؟ گفت : زمانى كه به مناره مى رفتیم ، با بى حیائى نگاه به ناموس مردم درون خانه ها مى كردیم ، این مساءله فكر و دلمان را به خود مشغول مى كرد و از خدا غافل مى شدیم ، براى همین عمل شوم ، بد عاقبت و بدبخت شدیم .

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |


Rose For You


امام صادق (علیه السلام)

از ازدواج با احمق بپرهیزید زیرا همنشینى با احمق مایه ى اندوه و ملال و محصول این ازدواج نیز كه فرزند مى باشد مهمل و بدبخت است .

در حدیث دیگرى مى فرماید :

كسى كه دختر ارزشمند خود را به شراب خوارى وصلت دهد با این عمل خود قطع رحم كرده است . در رهنمود دیگرى در این باره مى فرماید :

هر زنى به هم بسترى شوهر شراب خوار خود تن در دهد به تعداد ستارگان آسمان مرتكب خطا و لغزش شده است و فرزندى كه از آن مرد پدید آید ناپاك و پلید است و خداوند از آن زن توبه و فدیه‌اى را قبول نمى كند مگر آنكه شوهرش بمیرد یا او را از قید زناشوئى رها سازد .



 


۱۴ نور پاك ( علیهم السلام )
زندگى امام صادق (علیه السلام) پیشوا و رئیس مذهب
  •  
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

عکس هایی از هنر نمایی خداوند در طراحی طبیعت | www.irannaz.com


چرا صالحان، گرفتار مشكلات هستند و مجرمان و گنهكاران، در رفاه به سر مى‏برند؟


از آنجا كه خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى كنند، فوراً آنان را با قهر خود مى‏گیرد تا متذكّر شوند، چنانكه خداوند در قرآن مى‏فرماید: اگر پیامبر سخنى را كه ما نگفته‏ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مى‏گیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین»( سوره حاقّه، آیه 44 - 45) و همچنین اگر مؤمنین خلافى كنند، چند روزى نمى‏گذرد مگر آنكه گوشمالى مى‏شوند.
امّا اگر نااهلان خلاف كنند، خداوند به آنان مهلت مى‏دهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاك مى‏كند: «و جعلنا لمهلكهم مَوعداً»( سوره كهف، آیه 59) و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مى‏اندازد و به آنان مهلت مى‏دهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً»( سوره آل عمران، آیه 178)
به یك مثال توجه كنید:
اگر قطره‏اى چاى روى شیشه عینك شما بریزد، فوراً آن را پاك مى‏كنید.
امّا اگر قطره‏اى چاى روى لباس سفید شما بچكد، صبر مى‏كنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض كنید.
و اگر قطره‏اى روى قالى زیر پاى شما بچكد، آن را رها مى‏كنید تا مثلاً شب عید به قالى شویى ببرید.
خداوند نیز با هركس به گونه‏اى رفتار مى‏نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، كیفر او را به تاخیر مى‏اندازد.
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 



هنگامى که انسان در حالت مرگ قرار مى گیرد، اگر از مؤ منان و صالحان و شیعیان باشد ((ملک الموت )) با فرشتگان ((رحمت )) با زیباترین صورت و خوشحال ترین قیافه با طبق هایى از گل ، بر او وارد مى شوند و وى را به بهشت بشارت داده و جایگاهش را به او نشان مى دهند. آنان مانند خدمت گزاران با ادب ، در مقابل محتضر مجسم مى شوند و اجازه ورود مى خواهند.
قرآن در این باره مى فرماید: ((کسانى که ایمان آورده و تقوا اختیار کرده اند، پیوسته در زندگى دنیا و آخرت ایشان را به نعمتهاى بهشت بشارت مى دهند و این بشارت پیروزى و رستگارى بزرگى براى انسان است )).(۱)
در جاى دیگر مى فرماید:
((کسانى که گفتند: پروردگار ما خداى جهانیان است و روى آن پافشارى کردند. ملائکه بر آنان نازل مى شوند و مى گویند: نترسید و محزون نباشید. بشارت باد شما را به بهشتى که به آن وعده داده شده اید)).(۲)
در برخى روایت ها درباره بشارت دادن فرشتگان چنین آمده است : هنگامى که فرشتگان بر محتضر وارد مى شوند و کنار او قرار مى گیرند. خداوند متعال ، پرده را از جلوى چشم او کنار مى زند و جایگاه او را به وى نشان مى دهد. انسان مى گوید: این کاخ ‌ها، باغ ها و درختان از کیست ؟ فرشتگان مى گویند: آنها متعلق به تو است . مى گوید: اگر متعلق به من است ، چرا مرا به آن جا نمى برید؟ مى گویند: اختیار با تو است . اگر مایل باشى ترا به آنجا مى بریم .
در این هنگام ، طبق هاى گل بهشتى را مقابل بینى او قرار مى دهند. از بوى خوش آنها بسیار لذت مى برد و حالتى شبیه نعشه و خوابى لذت بخش به او دست مى دهد که در اثر آن ، تمام دردها و رنج ها و سختى ها از او برطرف مى شود و به دنبال بو کشیدن گل ها روح به آسانى از بدنش خارج مى شود.
قرآن در این باره مى فرماید: ((اگر محتضر از نیکان و مقربان درگاه خدا باشد روح و ریحان (آسایش دائمى و گل ها) و نعمت هاى بهشت جاوید براى اوست .))(۳)
وقتى ((ملک الموت )) با کمال ادب و احترام روح او را مى گیرد، فرشتگان ((رحمت )) آن روح پاک را از ((ملک الموت )) تحویل مى گیرند و در پارچه هایى از حریر مى پیچانند و به سوى آسمانها مى برند. به هر آسمانى که مى رسند فرشتگان آن آسمان ، با احترام تمام او را تشییع مى کنند تا بر خداوند عرضه نمایند.
سپس آن را برمى گردانند تا تشییع کنندگان و غسل دهندگان و نمازگذاران خود را ببیند و دفن شدن جسد خود را مشاهده کند. بعد از آن ، روح را به آسمان مى برند و در ((اعلا علیین )) (آن جایى که پرونده و روح نیکان مى باشد) جاى مى دهند.
در حدیث دیگرى از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است : هنگامى که خداوند از بنده مؤ من خود راضى شد. به ((ملک الموت )) مى فرماید: ((روح فلان بنده مرا پیش من آورید؛ زیرا وى را آزمایش ‍ کردم آن طور که او را مى خواستم یافتم . ((ملک الموت )) با پانصد فرشته که همه آنان لباس هاى سبز پوشیده اند و به دست هر کدام شاخه هاى گل و زعفران است و نزد او مى آیند و هر کدام او را بشارتى مى دهند غیر از بشارتى که دیگران به وى داده اند مى گویند آماده شوید براى خارج کردن روح این بنده مؤ من )).(۴)
------------------------------------------------
۱-سوره یونس ، آیه ۶۳ و ۶۴.
۲-سوره فصلت ، آیه ۳۹.
۳-سوره واقعه ، آیه ۸۷ و ۸۸.
۴-بحار الانوار، ج ۶، ص ۱۷۲، باب ۶، حدیث ۵۲ و جامع الاخبار و دعوات راوندى .
  •  
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |
255224502311861462076016018941578910817531.gif
 

كفعمى در بلد الا مین دعائى مروىّ از حضرت امام موسى كاظم علیه السلام نقل كرده و فرموده عظیم الشّاءن و سریع الا جابه است و آن این است :


اَللّهُمَّ اِنّى اَطَعْتُكَ فى اَحَبِّ


خدایا همانا من در محبوبترین


الاْشْیاَّءِ اِلَیْكَ وَهُوَ التَّوْحیدُ وَلَمْ اَعْصِكَ فى اَبْغَضِ الاْشْیاَّءِ اِلَیْكَ وَهُوَ


چیزها در نزد تو كه عبارت از توحید و یگانگیت بود از تو پیروى كردم و در مبغوض ترین چیزها در نزدت كه عبارت از


الْكُفْرُ فَاغْفِرْ لى ما بَیْنَهُما یا مَنْ اِلَیْهِ مَفَرّى آمِنّى مِمّا فَزِعْتُ مِنْهُ


كفر بتو بود نافرمانیت نكردم پس آنچه دراین میان است ازگناهانم بیامرز اى كه بسوى اوست گریزگاه من مرااز آنچه به خاطر


اِلَیْكَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الْكَثیرَ مِنْ مَعاصیكَ وَاقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ مِنْ


آن بسویت پناه آوردم امان بخش خدایا بیامرز گناهان بسیارم را و بپذیر از من


طاعَتِكَ یا عُدَّتى دُونَ الْعُدَدِ وَیا رَجاَّئى وَالْمُعْتَمَدَ وَیا كَهْفى


طاعت اندكم را اى ذخیره در مقابل سایر ذخیره ها و اى مایه امید و تكیه گاه من و اى پناهگاه


وَالسَّنَدَ وَیا واحِدُ یا اَحَدُ یا قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ اَللّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ


ونگهبانم و اى یگانه اى یكتا اى آنكه دروصف خود به پیغمبرت گفتى بگو او خداى یكتا است خدا بى نیاز است ، نزاید و نه


یُولَدْ وَلَمْ یَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مَنِ اصْطَفَیْتَهُمْ مِنْ خَلْقِكَ


زاییده شده و نیست برایش همتا و مانندى هیچكس از تو مى خواهم به حق آنانكه از میان خلق خود آنها را برگزیدى


وَلَمْ تَجْعَلْ فى خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ اَحَداً اَنْتُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَتَفْعَلَ


و در خلق خود هیچكس را مانند ایشان نكردى كه درود فرستى بر محمد و آل او و درباره من انجام دهى


بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِالْوَحْدانِیَّةِ الْكُبْرى وَالْمُحَمَّدِیَّةِ


آنچه را تو شایسته آنى خدایا از تو خواهم به حق مقام وحدانیت و یكتایى بزرگ خودت و به مقام محمدى


الْبَیْضاَّءِ وَالْعَلَوِیَّةِ الْعُلْیا وَبِجَمیعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلى عِبادِكَ


آن مقام تابنده و به مقام علوى آن مقام والا و به تمام حجتهاى خود بر بندگانت


وَبِالاِْسْمِ الَّذِى حَجَبْتَهُ عَنْخَلْقِكَ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنْكَ اِلاّ اِلَیْكَ صَلِّعَلى


و به حق آن نامى كه از خلق خود پنهان داشتى كه اظهار نشود از تو مگر بخودت كه درود فرستى بر


مُحَمِّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ لى مِنْ اَمْرى فَرَجاً وَمَخْرَجا وَارْزُقْنى مِنْحَیْثُ


محمد و آل محمد و براى من در كارم گشایش و راه نجاتى قرار دهى و به من روزى دهى از آنجا كه


اَحْتَسِبُ وَمِنْ حَیْثُ لااَحْتَسِبُ اِنَّكَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاَّءُ بِغَیْرِ حِسابٍ


گمان دارم و از آنجا كه گمان ندارم كه تو روزى دهى هر كه را بخواهى بى حساب


پس حاجت خود را بطلب التماس دعا 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |
 
110951_498.jpg

حضرت آیت‏الله العظمی محمد تقی بهجت فومنی، مرجع والا مقام شیعیان جهان در روز یکشنبه 27 اردیبهشت ماه سال 1388 به بیمارستان حضرت ولیعصر (عج) قم منتقل شدندو به علت ایست قلبی، دار فانی را وداع گفتند.

متأسفانه تلاش پزشکان بیمارستان ولیعصر برای احیای ایشان مؤثر واقع نگردید و روح ایشان به ملکوت اعلی پیوست و امت رسول الله تا ابد در بهت و سوگ از دست دادن یکی از بزرگترین و بی همتاترین مراجع شیعه و یار واقعی منجی آخرالزمان فرو رفت ...


سالگرد رحلت این مرجع عظیم الشأن را به امام عصر (عج) و تمام شیعیان تسلیت عرض می کنیم .

14_8802281227_L600.jpg

 
6753.jpg
13_8802291197_L600.jpg
447390_orig.jpg
36432_405.jpg
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

179632392147642101672522491171015093180126.gif


روزى حضرت موسى به درگاه خدا عرض كرد خدایا امروز مرا به بعضى اسرار و امور نهفته آگاه گردان .

خداوند به او خطاب كرد، برو كنار فلان چشمه ، خود را در كنار آن (در میان گیاهانى كه در آنجاست ) پنهان كن و بنگر كه در كنار چشمه چه حوادثى رخ مى دهد.

موسى كنار آن چشمه رفت ، هیچ كس را در آنجا ندید، در میان گیاهان اطراف آن چشمه رفت و خود را پنهان نمود و به تماشاى چشمه پرداخت ، ناگهان دید سوارى به كنار آن چشمه آمد و پیاده شد و لباس خود را درآورد و به میان آب چشمه رفت (تا خود را شستشو دهد و خنك كند).
سپس از آب بیرون آمد و لباس خود را پوشید و سوار بر اسب خود شد و رفت ، ولى كیسه خود را كه پول در درون آن بود، بر اثر فراموشى جاى گذاشت . سپس موسى دید، كودكى به كنار چشمه آمد و آن كیسه را در آنجا دید، آن را برداشت و رفت ، سپس دید كورى عصا زنان كنار آن چشمه آمد و كنار آب نشست .

در همین هنگام دید، آن سوار بازگشت و به اطراف نگریست ، كیسه خود را نیافت و در آن جا كسى جز آن كور را ندید.

به او گفت : كیسه من چه شد؟

كور، اظهار بى اطلاعى كرد.

سوار، با حربه اى كه به همراه داشت چند ضربه به آن كور زد و او را كشت ، سپس آن سوار از آنجا گریخت .

حضرت موسى وقتى كه این منظره را دید، عرض كرد: خدایا! این چه صحنه اى بود، و چه حكمت و عدالت بود كه كیسه را آن كودك برداشت و برد، ولى آن كور بینوا كشته شد؟

خداوند به موسى خطاب كرد: اى موسى پدر آن كودك مدتى نزد صاحب آن كیسه كارگرى كرده بود و به همان اندازه كه در داخل كیسه بود، مزد او مى شد، ولى صاحب كیسه مزد او را نداد، اكنون آن كودك كه وارث پدرش ‍ بود، به حق خود رسید و آن كور در جوانى ، پدر آن سوار را كشته بود و امروز به دست آن سوار (پسر مقتول ) به مجازات خود رسید.
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

1012201851674016813919847220942202888618.jpg

امام‌ صادق‌(ع‌):در بنی‌ اسرائیل‌ عابدی‌ بود كه‌ هیچ‌ میلی‌ به‌ دنیانداشت‌ لذا ابلیس‌ ناله‌ ای‌ كرد تا شیاطین‌ بدورش‌ جمع‌ شدند. ابلیس‌گفت‌ برای‌ فریب‌ این‌ ابد چه‌ روشی‌ را پیشنهاد می‌ كنید؟


یكی‌ گفت‌ از راه‌زنان‌!ابلیس‌ گفت‌ میلی‌ به‌ زن‌ ندارد!دیگری‌ گفت‌ از راه‌ شراب‌!ابلیس‌گفت‌ میلی‌ به‌ شراب‌ ندارد. سومی‌ گفت‌ از راه‌ اعمال‌ خوب‌!ابلیس‌ گفت‌تو برو واز این‌ راه‌ گمراهش‌ كن‌!

شیطانك‌ به‌ كنار محل‌ زندگی‌ عابد رفت‌ ودر آنجا مشغول‌ عبادت‌شد. عابد متوجه‌ این‌ عابد جدید شده‌ واورا زیر نظر گرفت‌. بعد از چندروز عابد، سراغ‌ شیطان‌ عابدنما رفت‌ وگفت‌ چقدر تو خوب‌ عبادت‌ می‌كنی‌؟از كجا به‌ این‌ مقام‌ رسیده‌ ای‌؟

گفت‌ من‌ یك‌ گناهی‌ كرده‌ ام‌ . هر وقت‌بیاد آن‌ گناه‌ می‌ افتم‌ به‌ عبادت‌ راغب‌ تر می‌ شوم‌. تو هم‌ اگر می‌خواهی‌كه‌ مثل‌ من‌ بشوی‌ باید بروی‌ گناه‌ كنی‌!عابد گفت‌ چه‌ گناهی‌؟

گفت‌ برو زناكن‌!عابد گفت‌ من‌ كه‌ این‌ كار رابلد نیستم‌. شیطان‌ گفت‌ من‌ بتو یادمی‌دهم‌. داخل‌ شهر می‌شوی‌ ودر فلان‌ كوچه‌ وفلان‌ خانه‌، زن‌ فاسدی‌است‌، سراغ‌ او می‌روی‌!

عابد هم‌ به‌ سخن‌ شیطان‌ گوش‌ كرد وبه‌ در خانه‌زن‌ مذكور رفت‌. زن‌ مذكور اورا به‌ خانه‌ برد ولی‌ از سر و وضع‌ و چهره‌عابد فهمید كه‌ او اهل‌ گناه‌ نیست‌. لذا علت‌ تصمیم‌ بر گناه‌ را از اوپرسید. عابد داستان‌ عابدنمارا برای‌ او تعریف‌ كرد. زن‌ دلش‌ بحال‌ عابدسوخت‌ وگفت‌ او عابد نیست‌ بلكه‌ شیطانی‌ است‌ كه‌ برای‌ اغوای‌ توآمده‌ است‌ وعابد را منصرف‌ نمود. عابد از خانه‌ زن‌ بیرون‌ رفت‌ وزن‌همان‌ شب‌ بیمار شده‌ ومرد. خدا به‌ پیامبر آن‌ زمان‌ وحی‌ كرد وبخاطراینكه‌ این‌ زن‌ ، بنده‌ مارا از گناه‌ كردن‌ نجات‌ داد برو واورا غسل‌ وكفن‌ نماونماز بخوان‌ ودفن‌ كن‌ كه‌ او آمرزیده‌ شد.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

آفرینش زیبای زن
در باب آفرینش زن، گاهی کج اندیشان و مغرضان و ناآگاهان خواسته اند که به اهانت به این مخلوق گرامی بپردازند و این در حالی است که صادق آل محمد علیه السلام از اینگونه سخن ها شکایت می کند و خداوند را منزه از این گونه نسبت ها بیان می فرماید و او را در نادرستی آنها به داوری می گیرد که "زراره" در یک حدیث زیبا نقل می کند که از امام صادق عليه السلام درباره آفرينش حوّا سوال شد كه برخي مي گويند خداوند حوا را از دنده پايين و چپ آدم آفريد، امام فرمودند:

«خدا منزه و برتر است از اين نسبت، آن كس كه چنين مي گويد مي پندارد كه خداوند قدرت نداشت براي آدم همسري از غير دنده اش بيافريند، اينان راه را بر خرده گيران باز مي كنند... اينها چه مي گويند؟ خداوند ميان ما و آنان داوري مي كند. خداوند بزرگ آنگاه كه آدم را از خاك آفريد و به ملائكه فرمان داد تا او را سجده كنند، خوابي عميق بر او چيره ساخت، سپس مخلوقي جديد بيافريد... كه وقتي به حركت در آمد، از حركت او به خود آمد، چون بدان نگريست ديد زيباست و همانند خود اوست، جز اينكه زن است... آدم در اين هنگام گفت: خداوندا اين مخلوق زيبا كيست كه من نسبت به او چنين احساس انس مي كنم؟ خداوند گفت: اين بنده من حوّاست...»2

مقام روحی و عقلی زن
کرامت و بزرگی و نزدیکی به خدای رحمان و رحیم نه در قوت بازو است و نه در قامت بلند و ماهیچه های در هم پیچیده و پهن بلکه الا و لابد نزدیکی به خدا در زلالی روح و بارش مهر و عطوفت بر خلق خداست که این مایه به وفور در خلقت زن به ودیعت نهاده شده است.

با توجه به سخنان علما و بزرگان در باب مراتب عقل زن، باید با اطمینان کامل و ضرس قاطع گفت که آن عقلی که مایه امتیاز در پیشگاه خداست که "ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان"3 است؛ هیچ فرقی در
زن و مرد ندارد بلکه انسانیت و کمالات انسانی مربوط به روح است و روح مذکر و مؤنث ندارد.

قرآن کریم نیز برخلاف برخي نظريات تحقيرآميز كه زن را در مقام استعدادهاي روحاني هم رديف مرد نمي دانند، دوشادوش مردان بزرگ از زنان بزرگ نيز ياد مي كند چنانچه از همسران آدم و ابراهيم عليهما السلام و از مادران موسي و عيسي عليهما السلام در نهايت تجليل نام برده است. به عنوان نمونه در سوره آل عمران آمده است:

یا مَرْیَمُ اِنَّ اللّهَ اصْطَفیکِ وَ طَهَّرَکِ وَاصْطَفیکِ عَلی نِساءِ الْعالَمین4
اي مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان برتري داده است.


فهم و فقه و درک و حکمت در زنان
فهم و درک زنان اگر بیشتر از مردان نباشد کمتر از آنان نیست که امام صادق عليه السلام در مبحث زني كه مي خواست به نيابت از مردي به حج برود فرمودند:

ربّ امراة افقهُ من رجل5
چه بسا زناني كه از مردان فقيه تر باشند.

و درباره دوران ظهور و تشكيل جامعه آرماني نيز از والايي زنان در عرصه فقاهت و دين شناسي در حديثي آمده است:

قال الباقر عليه السلام: و تؤتَون الحكمة َفي زمانه حتي ان المراة لتقضي في بيتهابكتاب الله تعالي و سنة رسول الله.
در زمان حكومت حضرت مهدي عليه السلام، زنان در خانه ها، با كتاب خدا و سنت پيامبر صلی الله علیه و آله قضاوت كنند.6

توصیه به مردان
اخلاق خاصان درگاه خدا و اولیای الهی و پیامبران صلوات الله علیهم اجمعین در گرامی داشتن و بزرگداشت این مخلوق زیبای خداوند بوده است که امام صادق علیه اسلام می فرمایند: «من اخلاق الانبياء صلي الله عليهم حبّ النساء .7
در
دل انبیا که خانه مقدس خدای تعالی است محبت به این مخلوق زیبای خدا نیز جایگاهی معلوم داشته که موجبات خشنودی صاحب خانه دل فراهم می آورده است.

و نیز پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مَن اِتخذ زوجة فلْیُکرمها8
هرکس که زنی را به همسری می گیرد پس اکرام و احترام او نیز بر وی واجب است.

پس باید در طریق این بزرگان که طریق راستی و سعادت و کمال است گام نهاد و به زنان و همسران عشق ورزید و ایشان را گرامی داشت که در مقام و منزلت جنس زن همین بس که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از زنان است که خداوند جل جلاله فرمود: اگر فاطمه نبود خاتم پیغمبران و امیرمؤمنان صلوات الله علیهما را خلق نمی نمودم.9

پی نوشت:
1. اشاره به کتاب حضرت علامه جوادی آملی که به همین عنوان است.

2.بحار الانوار ج11 ص221.

3. العقل ما عبد به الرّحمن و اكتسب به الجنان. عقل آنچه که خدای رحمان با آن عبادت می شود و بهشت به وسیله آن کسب می شود، است.كافى، ج 1، ص 11

4. سوره آل عمران،آيه 42

4.1. در مورد این آیه حدیث زیبایی وارد شده است که لازم به ذکر است:

قال رسول‏ اللَّه صلى اللَّه عليه و آله: «... ابنتى فاطمه، و انها لسيده نسا العالمين فقيل: يا رسول‏ اللَّه! هى سيده نسا عالمها؟ فقال: ذاك لمريم بنت عمران، فاما ابنتى فاطمه فهى سيده نسا العالمين من الاولين و الاخرين و انها لتقوم فى محرايها فيسلم عليها سبعون الف ملك من الملائكه المقربين و ينادونها بمانادت به الملائكه مريم فيقولون يا فاطمه! ان اللَّه اصطفيك و طهرك و اصطفيك على نسا العالمين. (اصول كافى، ج 1، ص 437، ح 4: ما من نبى جا قط الا بمعرفه حقنا و تفضيلنا على من سوانا)

پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: دخترم فاطمه سرور زنان عالميان است. از او سئوال شد يا رسول‏ اللَّه! سرور زنان زمان خودش؟ فرمودند: اين امتياز محدود، مربوط به حضرت مريم است، ولى دخترم فاطمه برترين زن عالميان از اولين و آخرين است. او هنگامى كه در محراب عبادتش قرار می ‏گيرد، هفتاد هزار ملائكه از مقربين درگاه الهى بر او سلام و درود مى ‏فرستند و او را مخاطب قرار مى ‏دهند، با آن جمله‏ اى كه مريم را مخاطب قرار داده بودند و چنين مى ‏گويند: اى فاطمه! خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر تمام زنان عالميان برترى داده است.

5. وسائل الشيعه 8/124

6. غيبت نعماني ص 239.

7. كافي ج5 ص 320

8. حقوق در اسلام/محسن فقیه/انتشارات امامت/ص99

9. يا أحمد لولاك لما خلقت الأفلاك، ولولا علي لما خلقتك، ولولا فاطمة لما خلقتكما) (الجنة العاصمة : 148 ، مستدرك سفينة البحار: 3 / 334 عن مجمع النورين : 14 ، عن العوالم : 44 . الأسرار الفاطمية - الشيخ محمد فاضل المسعودي - ص 231) هذا الحديث من الأحاديث المأثورة التي رواها جابر بن عبد الله الأنصاري عن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم عن الله تبارك و تعالى
اي احمد اگر تو نبودي افلاک را نمي آفريدم و اگر علي نبود تو را نمي آفريدم و اگر فاطمه نبود شما دو تن را خلق نمي کردم. اين روايت از رواياتي است که از جابر بن عبد الله الانصاري آن را از رسول خدا از خداوند نقل کرده است.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

قریب به اتفاق فقها، تعداد نجاسات را یازده (تحریر الوسیله، امام خمینی (ره)،ج 1،مسأله 1 ) و برخی دوازده مورد اعلام کرده اند، از جمله آنها که همه بالاتفاق آنرا ذکر کرده اند نجاسات کافر است (شرایع الاسلام، دارالاضواء ،محقق حلی؛ کتاب الطهاره، ج 1،ص 53)، کافر یعنی کسی که منکر خدا باشد و یا برای خداوند متعال شریک قائل باشد و یا اینکه رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول نداشته باشد و نیز به کسی کافر می گویند که ضروری دین یعنی، چیزی را مثل نماز و روزه که همه مسلمانان آن را جزء دین اسلام می دانند منکر شود. (رساله توضیح المسائل،مسئله 107،ص 30)
فقها در این زمینه به آیه شریفه «انما المشرکون نجس» (توبه 28) و روایات متعدد دیگری، از جمله این روایت که از امام صادق علیه السلام نقل شده است «من نصب دینا غیر دین المؤمنین (دین اسلام) فهو مشرک» (کتاب الطهاره، ابواب مقدمه عبادت، باب 2، ح 3، ص 30) استناد می کند.
و از فروعاتی که برای این مسئله ذکر کرده اند این است که تمام بدن کافر حتی مو و ناخن و رطوبت های او نجس است.
حال که روشن شد که چه کسانی در فقه اسلام و شیعه نجس می باشند. به کنکاش در آثار بهائیان می پدازیم تا از برخی عقاید آنها آگاه شویم، بهائیت فرقه ای است که توسط حسنعلی نوری معروف به بهاءالله به وجود آمده است. قبل از آن به وسیله علی محمد باب که به پیروی از اندیشه های شیخیه خود را رکن چهارم یا انسان کامل پنداشته بود، بابیت را به وجود آورده بود، وی در آغاز مدعی بود که باب امام زمان(عج) می باشد ولی در نهایت ادعای الوهیت نموده و اعلام نمود که بعدا کسی را به عنوان «من یضحصرالله» خواهد فرستاد. بعد از اعلام علی محمد، حسینعلی نوری مدعی شد که او همان کسی است که علی محمد باب وعده آمدن او را داده است. بعد از آن با ادعای نسخ دین اسلام، نغمه ایجاد دین تازه سر داد و به دین سازی روی آورد.
برخی از عقاید بهائیت از قرار زیر می باشد:
1- اعتقاد به الوهیت علی محمد باب و حسینعلی نوری

یکی از سخیف ترین و غیر معمول ترین اعتقادات بهائیت و بابیت اعتقاد به اله بودن باب و حسینعلی نوری است علی محمد باب ادعا کرده است که رفیع ترین مراتب حقیقت یعنی الوهیت در او حلول کرده آن هم حلولی مادی و جسمانی.
این اعتقاد بهائیت با مبانی تمام ادیان آسمانی ود تضاد می باشد زیرا در ادیان آسمانی الوهیت مختص حضرت حق، پروردگار و خالق جهان و جهانیان است و در این مقام هیچ کس و هیچ چیز با او شریک نیست.
2- اعتقاد به مقام نبوت علی محمد و میرزا حسینعلی
بهائیان می گویند: مقام قائم موعود به حکم برخی آیات قرآن کریم، مقام اصالت و نبوت است. (بهائی چه می گوید، جواد تهرانی،ج 2،ص 2)
اما شیعه می گوید: قائم موعود تابع قرآن مجید و شریعت خاتم الانبیاء محمد صلی الله علیه و آله و مقام او مقام خلافت و وصایت و امامت است نه اصالت و نبوت. (همان،ص 76)
3- اعتقاد به قائم موعود بودن علی محمد باب و میرزا حسینعلی
بهائیان می گویند: علی محمد باب و میرزا حسینعلی موعود دین اسلام هستند و جمیع انبیاء به آن اشارت داده اند و علامات آن در کتاب های آسمانی ثبت است.
اما شیعه می گوید: موعود دین اسلام یکی قیامت کبری است و دیگری ظهور بقیة الله ارواحنا له الفداء که در قرن سوم هجری در سر راه من متولد شد، نام مادرش نرجس می باشد.
4- اعتقاد به نسخ دین اسلام
بهائیان می گویند: مقام قائم موعود، مقام شارعیت است نه تابعیت (همان،ص 2)، نیز می گویند قائم در هنگام ظهورش حکم به نسخ دین اسلام می کند و بتشریع شریعت جدیدی غیر از اسلام می پردازد. (همان،ص 93)
اما شیعه می گوید: قائم موعود، تابع قرآن مجید و شریعت خاتم الانبیاء محمد _ صلی الله علیه و آله _ همان دین اسلام است و صاحب کتاب جدید و آوردنده شریعت جدیدی نیست. (همان،ص 76)
خلاصه آنکه بهائیان:
اولا: مدعب الوهیت باب و بهاء و منکر خاتمیت نبی مکرم اسلام هستند.
ثانیا: منکر احکام ضروری دین مثل نماز و روزه و ... بوده و آنها را منسوخ می دانند.
ثالثا: نه تنها منکر وجود نازنین حضرت بقیة الله الاعظم هستند بلکه دشمن او می باشند.
در نتیجه می توان گفت که علت نجاست آنان، کفر آنان می باشد و ادله ای که به نجاست کفار و مشرکین دلالت دارند، آنها را نیز در بر می گیرند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بهائیت دین نیست، ابوتراب هدانی.
2. تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی.
http://danesheejtehad.persianblog.ir

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

مرحوم آیت‌الله محمدعلی شاه‌آبادی (م 1328 ش) معروف «فیلسوف فطرت» که علمای بزرگی همچون شهاب‌الدین مرعشی نجفی، میرزا هاشم آملی و امام خمینی در محضر وی تلمذ کرده‌اند، از اساتید بارز عرفان به شمار می‌رود.


در صفحه 47 کتاب «آسمانی» (زندگی‌نامه حضرت آیت‌الله العظمی محمد علی شاه آبادی) آیت‌الله نصر‌الله شاه‌آبادی از قول این عالم ربانی چنین نقل می‌کند:


«سالک الی الله در صورتی می­تواند به جایی برسد که در ضمن سیر، اوّل مرتبه اتکاء به خانم حضرت صدیقه (س) داشته باشد و این محبت خانم حضرت صدیقه(س) است که انسان را به راهی که باید برود هدایت می­کند و اگر نباشد اصلاً سیری وجود نخواهد داشت. ایشان از ائمه علیهم السلام روایت می­کردند که شما هر وقت محتاج می­شوید دست به دامن ما شوید و ما هر وقت گرفتار می­شویم دست به دامن مادرمان می­شویم. گرفتاری و احتیاج ائمه علیهم السلام همان مقامات قرب الهی است که حد یقف ندارد و لذا ایشان می­فرمود محال است سالک سیر و سلوک کند و به جایی برسد مگر از طریق خانم حضرت زهرا (س) و البته منظور از این که به جایی برسد، نه این امور که مثلاً افکار را بخواند یا هر چیز می­خواهد برای او مهیّا باشد، نه! آن­ها اصلاً ارزش ندارد. آن چیزی که ارزش دارد مقام قرب پروردگار است و این مقام محقق نمی­شود مگر از طریق خانم حضرت زهرا (س).»

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

Image00001

پایگاه صالحات - حجت الاسلام صدیقی :

اگر این حرف را اینجا نزنم ، پس کجا بزنم ؟ می دانم حضرت آقا راضی نیستند ولی ما موظفیم که بگوییم.

مرحوم آیت الله احمدی میانجی ازعرفای زمان و از شاگردان آیت الله بهجت(ره) بودند. ایشان به محضر امام زمان(عج) شرفیاب شده بودند ، در یکی از تشرفات گفتند که از امام زمان در خصوص رهبری آقا سید علی سوال کردم :

agha-6 آقا! نظرتان در مورد ایشان چیست؟

امام زمان (عجّل الله تعالي فرجه الشّریف) فرمودند: ایشان از ما هستند .

 

سخنرانی در بيت رهبري ، مراسم عزاداری حضرت زهرا سلام الله عليها (28/2/89)

 

.

 

 

 
  •  
نوشته شده در تاريخ شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |
چــــقدر توی این مناسبت ها جای خالــــیشون بیشتر از هر وقت دیگه

حس میشه.....

دست پر مهر مادر تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد ، از

تمام دستها بلند تر است . . .

خـــــــــــــــدایا بیامرز مادرهایی که روز مادر کنار خانواده هاشون نیستن...
 
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

تو گناه را ترك كن، خدا تربیتت می كند

09140123247.JPG


رجبعلی خیاط می گوید:


«در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم:



«رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان كند، بیا یك بار تو خدا را امتحان كن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر كن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترك می كنم، تو هم مرا برای خودت تربیت كن!»



آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترك گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای كه آنچه را كه دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او كشف می شود.




1.كیمیای محبت، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ سوم، ص 79
* مجله مبلغان
  •  
نوشته شده در تاريخ شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |
[http://www.aparat.com/v/bda3f2aeb0644b0e53b038ad926c280358733]
 
ویدیو های مشابه
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

هر وقت در زندگیت گیری پیش آمد و راه بندان شد،
بدان خدا کرده است،
زود برو با او خلوت کن و بگو با من چکار داشتی
که راهم را بستی!!!
هر کس که گرفتار است در واقع گرفته یار است...
حاج محمد اسماعیل دولابی





دلگیر نشو از حرف آدم ها
سال هاست که به هوای بارانی میگویند , هوای خراب ..

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

4.JPG
حسین می گوید من نهضت کردم برای امر به معروف برای اینکه دین را زنده کنم ، برای اینکه با مفاسد مبارزه کنم .

نهضت من یک نهضت اصلاحی اسلامی است . ما آمدیم یک چیز دیگری گفتیم . دو تا تحریف بسیار عجیب و ماهرانه در اینجا کردیم (نمی دانم بگویم ماهرانه یا جاهلانه ) . یک جا گفتیم حسین بن علی قیام کرد که کشته بشود برای اینکه کفاره گناهان امت باشد ، کشته شد برای اینکه گناهان ما آمرزیده شود . حالا اگر بپرسند آخر این در کجاست ؟

خود حسین چنین چیزی گفت ؟ پیغمبر گفت ؟ امام گفت ؟ چنین حرفی را چه کسی گفت ؟ می گوییم ما به این حرفها چه کار داریم ؟ امام حسین کشته شد ،برای اینکه گناهان ما بخشیده شود . نمی دانیم که این فکر را ما از دنیای مسیحیت گرفته ایم . ملت مسلمان خیلی چیزها را ندانسته از دنیای مسیحیت بر ضد اسلام گرفت . یکی همین است . یکی از اصول معقدات مسیحی مسئله به صلیب رفتن مسیح است برای اینکه فادی باشد . الان "الفادی" لقب مسیح است . این از نظر مسیحیت جز متن مسیحیت است .


می گویند عیسی به دار رفت و این به دار رفتن عیسی کفاره گناه امت باشد ، یعنی گناهان خودشان را به حساب عیسی می گذارند . فکر نکردیم این حرف مال دنیای مسیحت است و با روح اسلام سازگار نیست ، با سخن حسین سازگار نیست .

به خدا قسم تهمت به اباعبدالله است . و الله اگر کسی در روز ماه رمضان روزه داشته باشد و این حرف را به حسین بن علی نسبت بدهد و بگوید شهادت حسین برای چنین کاری بود و از او نقل کند ، روزه اش باطل است . دروغ بر حسین است .

اباعبدالله که برای مبازه با گناه کردن قیام، ماگفتیم قیام کرد که سنگری برای گنهکاران بشود . ما گفتیم حسین یک شرکت بیمه تاسیس کرد ، بیمه گناه . گفت شما را از نظر گناه بیمه کردم . در عوض چه می گیرم ؟ شما برای من اشک بریزید ،من در عوض گناهان شما را جبران می کنم ،


اما شما هر چه می خواهید باشید ، ابن زیاد باشید ، عمربن سعد باشید . ما می گوییم یک ابن زیاد در دنیا کم بود ، یک عمر سعد در دنیا کم بود ، یک سنان بن انس در دنیا کم بود ، یک خولی در دنیا کم بود ، امام حسین خواست خولی در دنیا زیاد شود ، عمر سعد در دنیا زیاد شود ، گفت ایهاالناس هر چه می توانید بد باشید که من بیمه شما هستم !


حماسه حسینی ، شهید مرتضی مطهری ص 103 ج اول
  •  
نوشته شده در تاريخ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

hijab poster 39 big.JPG

 


hijab poster 36 big.JPG


hijab poster 08 big.JPG


hijab poster 22 big.jpg


hijab poster 35 big.jpg


 


 


 

hijab poster 40 big.JPG


 


 

 

 


 

  •  
نوشته شده در تاريخ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 


 
01.jpg
07.jpg

 
05.jpg

 
09.jpg

 
06.jpg

 

 
08.jpg

 

 

 

 
نوشته شده در تاريخ جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

حکیمی جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد.

زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت:

شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.
وقتى هنوز مریض و بى‌حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مى‌گفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.

من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمى‌خورد برادرانم را صدا زدم و با کمک آن‌ها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم.

با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتند و امروز که شما این بسته‌هاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم.

اى کاش همه انسان‌ها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!

حکیم تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بسته‌ها را نفرستادم. یک فروشنده دوره‌گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین!

حکیم این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود.

در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود…

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

 

 

خـــدا از آنچه فکر میکنید به شما نزدیک تر است

حدیثــــ معراج را در ادامه مطلب بخوانید…

 

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: من و فاطمه سلام الله علیها به محضر مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله مشرف شدیم و او را در حالیکه شدیداً گریه می‌کرد مشاهده نمودیم. من عرض کردم پدر و مادرم فداى تو باد یا رسول الله چرا گریه میکنى.

آن حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: ای على! آن شب که مرا در آسمان سیر میدادند(شب معراج) زنانى از امت خود را در عذاب سخت و شدید دیدم به طوری که آنها را نشناختم. از همین رو برای آنچه از شدت عذاب آنها دیدم گریان هستم.

بعد حضرت صلی الله علیه و آله فرمود:

۱- زنی را دیدم که او را به موهایش آویزان کرده بودند، و مغز سرش می جوشید.

۲- زنی را دیدم که به زبانش آویزان بود، و حمیم در حلق او می ریختند.

۳- زنی را دیدم که گوشت بدنش را می خورد و آتش از زیر آن زبانه می کشید.

۴- زنی را دیدم که دو پایش به دستهایش بسته و بر او مارها و عقربها مسلط بودند.

۵- زنی را دیدم که به دو پستانش آویزان شده بود.

۶- زنی را دیدم کر و کور و لال، در حالی که در تابوتی از آتش، مغز سرش از دماغش خارج میشد و بدن او به صورت جذام و برص می بود.

۷- زنی را دیدم که به دو پایش آویزان کرده اند، در حالی که در تنوری از آتش بود.

۸- زنی را دیدم که گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسیله قیچیهائی از آتش جدا می‌کردند.

۹- زنی را دیدم که صورت و دستهایش آتش گرفته، در حالی که روده‌هایش را میخورد.

۱۰- زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدن او بدن الاغ، و بر او هزار هزار انواع عذاب بود.

۱۱- زنی دیدم به صورت سگ که آتش از عقب او خارج میشد و ملائکه با گرز آهنین از آتش بر سر و بدنش می‌کوبند.

بعد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) خطاب به پدر بزرگوارش فرمود: به من بگو که این زنان عمل و روششان چه بود که خداوند چنین عذابی را برای آنان مقرر فرموده است؟

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود:

۱٫ آن زنی که او را به موهایش آویزان کرده بودند، برای این بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی‌پوشانید.

۲٫ آن زنی که به زبانش آویزان بود، برای این بود که شوهرش را با زبانش اذیت میکرد.

۳٫ اما آن زنی که گوشت بدنش را می خورد، بدنش را برای مردم زینت میکرد.

۴٫ آن زنی که به پاهایش آویزان بود برای اینکه از خانه بدون اجازه شوهرش خارج میشد.

۵٫ اما آن زنی که به دو پستانش آویزان بود، از همبستر شدن با شوهرش خود داری میکرد.

۶٫ آن زنی که پاهایش به دستهایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط بودند، برای اینکه از آبی که نجس و آلوده بود برای وضوء و شست وشوی استفاده می کرده و رعایت پاکی و نجسی را نمی‌نموده است. و همچنین با لباس نجس و کثیف بوده و پس از جنابت و حیض غسل انجام نمی کرد و در نمازش سستی میکرد.

۷٫ اما آن زنی که کر و لال بود از راه زنا بچه دار میشد و به شوهرش نسبت می داد.

۸٫ آن زنی که صورت و بدنش را با قیچی جدا می کردند، خود را بر مردان عرضه میکرد.

۹٫ اما آن زنی که صورت و بدنش می سوخت، در حالی که روده هایش را می خورد برای اینکه واسطه عمل منافی عفت بود.

۱۰٫ آن زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود سخن چین و دروغگو بود.

۱۱٫ آن زنی که بصورت سگ بود به خاطر آنکه در دنیا آوازه خوان و حسود بود.

آنگاه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: وای بر زنی که شوهرش را ناراحت کند، و سعادتمند آن زنی است که شوهرش از او راضی باشد.

(عیون الاخبار الرضا جلد ۱ صفحه ۲۴۹، بحارالانوار جلد ۱۰۳ صفحه ۲۴۶)

افرادی که اهل تحقیق و مطالعه هستند (مخصوصاً خانمها) حتماً کتاب مسئله حجاب شهید مطهری(ره) و تفسیر سوره نور را مطالعه فرمایند.

 

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |


اگه اشکت جاری شد از صمیم قلب بخوان عجل لولیک الفرج را ...

 

[http://www.aparat.com/v/2357a45c7b357c9d108cd4c639ea0be3168806]
ویدیو های مشابه
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

«ملا فتح‏اللَّه كاشانى» در تفسیر منهج الصادقین، و «آیت اللَّه كلباسى» در كتاب انیس اللیل نقل كرده‏اند:


در زمان «مالك دینار» جوانى از زمره اهل معصیت و طغیان از دنیا رفت. مردم به خاطر آلودگى او جنازه‏اش را تجهیز نكردند، بلكه در مكان پستى و محلّ پر از زباله‏اى انداختند و رفتند.


شبانه در عالم رؤیا از جانب حق تعالى به مالك دینار گفتند: بدن بنده ما را بردار و پس از غسل و كفن در گورستان صالحان و پاكان دفن كن. عرضه داشت: او از گروه فاسقان و بدكاران است، چگونه و با چه وسیله مقرّب درگاه احدیّت شد؟


جواب آمد: در وقت جان دادن با چشم گریان گفت:


یا مَنْ لَهُ الدُّنیا وَ الآخِرَةُ إرْحَمْ مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنیا وَ الآخرَةُ.

اى كه دنیا و آخرت از اوست، رحم كن به كسى كه نه دنیا دارد نه آخرت.


مالك، كدام دردمند به درگاه ما آمد كه دردش را درمان نكردیم؟ و كدام حاجتمند به پیشگاه ما نالید كه حاجتش را برنیاوردیم؟» .

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

نماز شب

« اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. »

علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »

حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |
http://img.tebyan.net/big/1389/11/1792131661762178013710883131891174240162120.jpg

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگویید. چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات و صالحات می‌باشند.


ذکر

ذکر خدا در هر حال و به هر شکل و لفظ ، سازنده و هدایتگر و نورانی کننده جان و دل مؤمن است .


 

ذکر باید متناسب با حال و شرایط روحی و معنوی ذاکر باشد . برای برخی افراد تهلیل (لا اله الا الله) و برای برخی تسبیح ( سبحان الله) و برای برخی تحمید (الحمد لله) و برای عده ای استغفار (استغفرالله ربی و اتوب الیه) و برای دیگران صلوات مناسب و مفید است .


علما در دستورالعمل‌هایی که داده‌اند اذکار مختلف را برای افراد مختلف توصیه کرده‌اند.

 

به عنوان نمونه ، حضرت آیة الله بهجت (ره) در علاج برخی بیماری‌های روحی ذکر های ذیل را معرفی می‌کردند.


اِکثار حوقله (زیاد گفتن: لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِالله العَلیِّ العَظیم) جهت علاج غرور سودمند است.


اِکثار تهلیل (زیاد گفتن: لا إله إلاّ الله)، علاج وسواس است.


همچنین زیاد گفتن (لا إله إلاّ الله) جهت جمع شدن فکر مناسب است.


با عقیده کامل، زیاد صلوات فرستادن (أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد) علاج عصبانیت است.


با عقیده کامل، اِکثار حوقله (یعنی زیاد بگوید: لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِالله) جهت دوری از ریا مفید است.

 

نتیجه ذکر یونسیه در خود قرآن منصوص است: وَ نَجَّینَاهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُومِنین و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را چنین نجات می‌دهیم


 

برنامه‌ی ذکر برای ایام هفته

ذکر ایام هفته، از اذکار معتبر است که می‌توانید هر روز بگویید :


شنبه : 100 مرتبه یارب العالمین

یکشنبه : 100 مرتبه یا ذاالجلال والاکرام

دوشنبه : 100 مرتبه یا قاضی الحاجات

سه سنبه : 100 مرتبه یا ارحم‌الراحمین

چهار شنبه : 100 مرتبه یا حی یا قیوم

پنجشنبه : 100 مرتبه لا اله الا الله الملک الحق المبین

جمعه : 100 مرتبه اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 


 

ذکر یونسیه

لا إلهَ إلاّ اَنت سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین. (انبیاء/ 87)

معبودی جز تو نیست، منزهی تو، راستی که من از ستمکاران بوده‌ام.

نتیجه ذکر یونسیه در خود قرآن منصوص است:


وَ نَجَّینَاهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُومِنین.(انبیاء/ 88)

و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را چنین نجات می‌دهیم.


 

بهترین ذکر از نگاه پیامبراکرم صلی الله علیه وآله


 

در روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا می‌خواهید شما را به بهترین و پاکیزه‌ترین کارهایتان نزد پروردگارتان، و رفعت دهنده‌ترین اعمال در درجات معنویات، و آنچه برای شما بهتر از درهم و دینار است، و آنچه بهتر از روبرو شدن با دشمنان و مقابله با آن‌هاست، راهنمایی کنم؟ همگی گفتند: آری‌ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، ایشان فرمودند: آن ذکر کثیر خداوند متعال است. (سفینة البحار ج 3/ص 200)

ذکر
ذکر تسبیحات اربعه

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: پنج چیز است که چقدر در میزان سنگین اند؛ گفتن سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و اللّه اکبر و فرزند شایسته ای است که از مسلمانی بمیرد و او در مرگ آن فرزند دامن صبر از دست ندهد و به حساب خداوند منظور بدارد. (خصال،شیخ صدوق،ص 295,)


امام صادق علیه‌السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگویید. چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات الصالحات می‌باشند.( ثواب الاعمال ،شیخ صدوق،ص 9)


امام صادق علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگوئید. چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات و صالحات می‌باشند

تسبیح (سبحان الله)


 

شخصی از امام علی علیه‌السلام درباره تفسیر «سبحان الله» پرسید. امام فرمودند: این ذکر تعظیم و منزه دانستن خداوند است از آنچه مشرکین می‌گویند. و اگر بنده ای آن را بگوید؛ تمام ملائکه بر او صلوات می‌فرستند.


امام صادق علیه‌السلام فرمودند: ابلیس گفت: پنج کار است که در آن‌ها من هیچ حیله ای ندارم و سایر مردم در قبضه من هستند:…و کسی که زیاد در روز و شب تسبیح سبحان الله می‌گوید و …( خصال،شیخ صدوق،باب خصلت‌های پنج‌گانه)


امیرالمؤمنین علیه‌السلام: هرکس روزی سی مرتبه تسبیح (سبحان الله) بگوید: خداوند هفتاد نوع بلا که کمترین آن‌ها فقر است را از وی دفع می‌نماید.( سفینة البحار،ج 3 ،ص 202)

 

تهلیل(لا اله الاّ الله)


 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: خداوند فرمود: (لا اله الاّ الله) قلعه من است و هرکس در آن داخل شود، از عذاب من در امان است.( همان)


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کلمه (لا اله الاّ الله)بهاء و قیمت بهشت است.( ثواب الاعمال،شیخ صدوق،ص 3)


امام صادق علیه السلام فرمودند: ذکر (لا اله الله و الله اکبر) را زیاد بگوئید، چون در نزد پروردگار چیزی از این دو ذکر محبوب‌تر نیست.( همان،ص 5)

 

تحمید(الحمد الله)


 

از ائمه سفارش به زیاد گفتن (الحمد الله) در همه حالات اعم از نعمت یا مصیبت شده است.( سفینة البحار،ج 3،ص 205ـ 207)


امام باقر و صادق علیهماالسّلام فرمودند: هر کس(الحمد الله کما هو اهله) بگوید، نویسندگان آسمان‌ها مشغول می‌گردند.( همان)


آنچه در بحث ذکر مهّم و در درجه بالاتری از نظر کیفیت است ذکر قبلی است نه ذکر لسانی بدون توجّه. و دیگر آن که این ذکر گفتن لطمه ای به سیر طبیعی زندگی ما نزند و ما تنها برای قرب الهی و زنده نگه داشتن یاد خدا در تمام ساعات و حالات عمر خویش به آن بپردازیم نه کسب قدرت‌ها و ارضای هواهای نفسانی که امری ناپسند و مذموم است

ذکر(لا حول و لا قوّة الاّ بالله العلی العظیم)


 

در فضیلت این ذکر آمده است که آن از گنج های بهشت است. و شفای از نود و نه بیماری و درد است که کمترین آن‌ها همّ و گرفتاری است.


امام صادق علیه السّلام فرمودند: اگر غم‌ها پیوسته به تو روی آورد، پس بگو (لا حول و لا قوّة الاّ بالله). و نیز روایت شده است فرزند یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به اسارت دشمن در آمد. وی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از این غم شکایت نمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او امر کردند که زیاد و در همه حال ذکر (لا حول و لا قوّة الاّ بالله) بگوید او نیز اطاعت کرد و پس از مدّتی پسرش به همراه صد شتر در هنگامی که مشرکان از وی غافل شده بودند، بازگشت .( سفینة البحار،ج 3 ،ص 207)

 

استغفار


 

یکی دیگر از ذکرهای بسیار مهم استغفار است که مشهورترین صیغه آن (استغفر الله ربی و اتوب الیه) که از آثار آن بخشش گناهان، گشایش در رزق و حتّی سبب بچه دا+ شدن است.( مفاتیح الجنان و باقیات الصالحات)


نکته قابل توجه این که آنچه در بحث ذکر مهّم و در درجه بالاتری از نظر کیفیت است ذکر قبلی است نه ذکر لسانی بدون توجّه. و دیگر آن که این ذکر گفتن لطمه ای به سیر طبیعی زندگی ما نزند و ما تنها برای قرب الهی و زنده نگه داشتن یاد خدا در تمام ساعات و حالات عمر خویش به آن بپردازیم نه کسب قدرت‌ها و ارضای هواهای نفسانی که امری ناپسند و مذموم است.

 



منابع :


وبلاگ آموزه

پایگاه اینترنتی آیت الله مصباح یزدی

پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیة الله العظمی بهجت

 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

شخصیت حضرت زهرا (س) از نگاه مقام معظم رهبری
شخصیت زهراى اطهر (سلام الله علیها) در ابعاد سیاسى و اجتماعى و جهادى ، شخصیت ممتاز و برجسته یى است ؛ به طورى كه همه زنان مبارز و انقلابى و برجسته و سیاسى عالم مى توانند از زندگى كوتاه و پر مغز او درس بگیرند.

زنى كه در بیت انقلاب متولد شد و تمام دوران كودكى را در آغوش پدرى گذراند كه در حال یك مبارزه ى عظیم جهانى فراموش نشدنى بود.

آن خانمى كه در دوران كودكى ، سختیهاى مبارزه ى دوران مكه را چشید، به شعب ابى طالب برده شد، گرسنگى و سختى و رعب و انواع و اقسام شدتهاى دوران مبارزه ى مكه را لمس نمود و بعد هم كه به مدینه هجرت كرد، همسر مردى شد كه تمام زندگیش جهاد فى سبیل الله بود و در تمام قریب به یازده سال زندگى مشترك فاطمه زهرا و امیرالمؤ منین علیه السلام ، هیچ سالى ، بلكه هیچ نیم سالى نگذشت كه این شوهر، كمر به جهاد فى سبیل الله نبسته و به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداكار، همسرى شایسته یك مرد مجاهد و یك سرباز و سردار دایمى میدان جنگ را نكرده باشد.

پس ، زندگى فاطمه ى زهرا(س )، اگر چه كوتاه بود و حدود بیست سال بیشتر طول نكشید؛ اما زندگى ، از جهت جهاد و مبارزه و تلاش كار انقلابى و صبر انقلابى و درس و فراگیرى و آموزش به این و آن و سخنرانى و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامى ، دریاى پهناورى از تلاش و مبارزه و كار و در نهایت هم شهادت است .


این ، زندگى جهادى فاطمه ى زهراست كه بسیار عظیم و فوق العاده و حقیقتا بى نظیر است و یقینا در ذهن بشر - چه امروز و چه در آینده -یك نقطه درخشان و استثنایى است .


اما مقام معنوى این بزرگوار، نسبت به مقام جهادى و انقلابى و اجتماعى او، باز به مراتب بالاتر است . فاطمه ى زهرا سلام الله علیها به صورت ، یك بشر و یك زن ، آن هم زنى جوان است ؛ اما در معنا، یك حقیقت عظیم و یك نور درخشان الهى یك بنده ى صالح و یك انسان ممتاز و برگزیده است . كسى است كه رسول اكرم به امیرالمومنین علیه السلام فرمود:


یا على انت قائد المؤ منین الى الجنه یوم القیامه و فاطمه تقود المؤ منات الى الجنه یوم القیامه یعنى ؛ روز قیامت ، امیرالمومنین مردان مؤ من را و فاطمه زهرا سلام الله علیها زنان مومن را به بهشت الهى راهنمایى مى كنند.


او، عدل و همپایه و همسنگ امیرالمؤ منین است . آن كسى كه وقتى در محراب عبادت مى ایستاد، هزاران فرشته ى مقرب خدا، به او خطاب و سلام مى كردند و تهنیت مى گفتند و همان سخنى را بیان مى كردند كه فرشتگان ، قبلا به مریم اطهر گفته بودند. عرض مى كردند: یا فاطمه ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساء العالمین (25)


این مقام معنوى فاطمه ى زهراست .

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، زهرای بتول ، ام ابیها

زنى ، آن هم در سنین جوانى ، از لحاظ مقام معنوى به جایى مى رسد كه بنابر آنچه كه در بعضى از روایات است ، فرشتگان با او سخن مى گویند و حقایق را به او ارایه مى دهند. محدثه است ؛ یعنى كسى است كه فرشتگان با او حدیث مى كنند و حرف مى زنند. این مقام معنوى و میدان وسیع و قله ى رفیع ، در مقابل همه ى زنهاى آفرینش و عالم است . فاطمه ى زهرا(س ) در قله ى این بلنداى عظیم ایستاده و به همه ى زنان عالم خطاب مى كند و آنها را به پیمودن این راه دعوت مى نماید.


آنهایى كه در طول تاریخ - چه در جاهلیت قدیم و چه در جاهلیت قرن بیستم - سعى كرده اند كه زن را تحقیر و كوچك كنند او را دلبسته به همین زخارف و زینتهاى ظاهرى معرفى نمایند و پایبند مد و لباس و آرایش و طلا و زیور آلات كنند و وسیله و دست مایه یى براى خوشگذرانیهاى زندگى وانمود نمایند و عملا در این راه قدم بردارند منطق آنها منطقى است كه مثل برف و یخ ، در مقابل گرماى خورشید مقام معنوى فاطمه ى زهرا علیهاالسلام ذوب مى شود و از بین مى رود.

اسلام ، فاطمه - آن عنصر برجسته و ممتاز ملكوتى - را به عنوان نمونه و اسوه ى زن معرفى مى كند. آن ، زندگى ظاهرى و جهاد و مبارزه و دانش و سخنورى و فداكارى و شوهردارى و مادرى و همسرى و مهاجرت و حضور در همه ى میدانهاى سیاسى و نظامى و انقلابى و برجستگى همه جانبه ى او كه مردهاى بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار مى كرد، این هم مقام معنوى و ركوع و سجود و محراب عبادت و دعا و صحیفه و تضرع و ذات ملكوتى و درخشندگى عنصر معنوى و همپایه و هموزن و همسنگ امیرالمؤ منین و پیامبر بودن اوست . زن ، این است .

الگوى زنى كه اسلام مى خواهد بسازد، این است .


منبع : جلد ۳ کتاب خاطرات وحکایت موسسه ولایت
نوشته شده در تاريخ شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

1_yazahra144.jpg


متن پاسخ: مرحوم محدّث قمی، اقوال محدّثان بزرگ اهل تشیّع و تسنّن درباره شهادت حضرت زهرا(س) و عاملان به شهادت رساندن حضرت را در کتاب بیت‏الاحزان{۱} ذکر کرده که خلاصه‏ای از آن چنین است:

 

۱. ابو محمد بن عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری، از عالمان معروف اهل تسنّن در کتاب الامامْ و السیاسه می‏نویسد: ابوبکر دستور داد عدّه‏ای از اصحاب را که با او بیعت نکرده بودند، برای گرفتن بیعت حاضر کنند؛ ولی افراد ابوبکر آن‏ها را نزد امام علی(ع) یافتند. در این هنگام عمر به خانه حضرت علی(ع) رفت و فریاد زد: بیرون بیایید. وگرنه سوگند به کسی که جان عمر در دست او است، خانه را با اهل آن به آتش می‏کشم. بعضی از حاضران به عمر گفتند: حضرت فاطمه(س) در این خانه است. عمر گفت: اگر فاطمه هم در خانه باشد، باز هم آن را آتش می‏زنم.{۲}

 

۲. دانشمند معروف اهل تسنّن، ابن ابی الحدید در شرح نهج‏البلاغه می‏نویسد: در فتح مکّه( سال ششم هجری) شخصی به نام هبار بن أسوده، زینب دختر رسول خدا(ص) را که در محمل نشسته بود، با نیزه ترسانیده ،و سبب شده بود که وی فرزندش را سقط کند. پیامبر(ص) برای خون هبار احترام قائل نشد، و او را به اعدام محکوم کرد.{۳} ابن ابی الحدید می‏گوید: من این خبر را برای استادم ابو جعفر نقیب نقل کردم. استادم فرمود: اگر رسول خدا ریختن خون هبار بن أسود را جایز بداند از آن رو که او زینب را ترسانیده و سبب سقط جنین او شده، لازمه این حکم آن است که اگر حضرت پیامبر زنده بود، ریختن خون آن کس را که حضرت فاطمه(س) را ترسانیده بود به طوری که سبب سقط فرزند حضرت شد نیز جایز می‏دانست.{۴}

 

میر حامد حسین هندی، در کتاب عبقات الانوار، از کتاب الوافی بالوفیات، تألیف صلاح‏الدین صفدی که از عالمان اهل تسنّن است، در شرح زندگی نظام از استادان و عالمان بزرگ اهل تسنّن نقل می‏کند که نظام گفت: پیامبر تصریح کرد که مقام امامت از آن علی(ع) است و حضرت را به فرمان حق تعالی برای امامت معرّفی کرد؛ به طوری که همه اصحاب از آن آگاه شدند؛ ولی عمر آن را به سبب ابوبکر، کتمان کرد. وی در ادامه سخن می‏گوید: عمر در روز بیعت با ابوبکر به پهلوی حضرت فاطمه(س) ضربه زد که بر اثر آن، محسن فاطمه سقط شد/

 

محدّث قمی در بیت الاحزان می‏نویسد: محمد بن جریر طبری امامی به سند معتبر از ابو بصیر نقل می‏کند که امام صادق(ع) فرمود: حضرت فاطمه(س) روز سه‏شنبه، سوم جمادی‏الثانی، سال یازدهم هجری از دنیا رفت و علّت وفات حضرت، ضربت قنفذ غلام عمر بن خطاب بود که به دستور عمر با غلاف شمشیر بهحضرت ضربه زد؛ به طوری که فرزندش محسن سقط شد و همین امر، بیماری شدید حضرت را در پی داشت.{۵}

 

همچنین نامه عمر به معاویه که شرح این حادثه را به طور گسترده بیان می‏کند، خواندنی است. مشروح این نامه را علاّمه مجلسی، در کتاب بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۲۲، چاپ قدیم از کتاب دلائل الامامه، ج ۲ نقل کرده است/

 

اقوال دیگری از عالمان تسنّن و تشیّع در این زمینه نقل شده است که مجالی برای نقل آن نیست. به هر حال، از مجموع آرای ناقلان این حادثه استفاده می‏شود این واقعه دردناک که آن افراد برای حضرت زهرا(س) پیش آوردند. سرانجام سبب شهادت آن اسوه تقوا و هدایت شد/

 




 

[۱].بیت الاحزان،شیخ عباس قمی، ص ۱۲۳، دارالحکمْ، قم المقدسه، ۱۴۱۲ ه’ ق/

[۲].الامامْ و السیاسه، ابن قتیبه الدینوری، ج ۱، ص ۳۰، اوّل، انتشارات شریف رضی/

[۳].سیره ابن هشام، محمد بن اسحاق بن یسار المطلبی، ج ۲، ص ۴۸۲، مکتبْ محمد علی صبیح و أولاده.

[۴].شرح نهج‏البلاغه،ابن ابی حدید، ج ۱۴، ص ۱۹۳، داراحیأ الکتب العربیه/

[۵].بیت‏الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۱۸۹، دارالحکمه ۱۴۱۲ ه’. ق/

نوشته شده در تاريخ شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

آیت الله پهلوانی
آیه الله سعادت پرور نسبت به خانواده توصیه می فرمود و تاکید می کرد که یکی از مسائلی که باعث پیشرفت سلوک معنوی شما می شود خدمت به خانواده است.

 

 

آیه الله سعادت پرور را خیلی ها می شناسند. ایشان یکی از علمای اخلاق برجسته عصر ما بود که شاگردانی محضر فیض او را درک کردند.

 

آیه الله سعادت پرور نسبت به خانواده توصیه می فرمود و تاکید می کرد که یکی از مسائلی که باعث پیشرفت سلوک معنوی شما می شود خدمت به خانواده است.

 

از سوی دیگر در منابع روایی و گفتار بزرگان دین ما نسبت به احترام به سادات اهتمام خاصی وجود دارد به گونه ای که این مساله و امثال آن را می توانید در سیره برخی بزرگان مانند امثال مرحوم آیه الله سیبویه و یا وصیت بزرگانی چون حاج شیخ حسنعلی نخودکی به صورت بسیار بارز و برجسته پیدا کنید.

 

با توجه به این دو نکته این مساله روشن می شود که : کسانی که همسرشان سیده است و از خاندان پیامبر اکرم و ذریه مطهر او هستند جایگاه بسیار مهم و والایی دارند خصوصا برای کسانی که به دنبال راه های کوتاه و میانبر برای رسیدن به هدف سلوکی خودشان هستند..

 

اینجا به حکایت عجیبی از آیت الله سعادت پرورد در این باره اشاره می کنیم:

 

ظاهراً بعد از ماه رمضان سال 1425 قمری فرمودند:

 

شب بیست و چهارم ماه رمضان نصف شب گذشته بود که حضرت صدیقه طاهره فاطمه ی زهرا علیها السلام با یک هیبت و جلال و شکوهی بر من در حالی که لباس زردی به تن داشتند جلوه کردند و مطالبی فرمودند و چنین توجه دادند که جسارت به فرزندان ایشان جسارت به خود ایشان است و من برایم این نکته تداعی شد که اگر کسی خانم سیده ای را زد مثل آن است که به قنفذ (لعنه الله علیه) گفت بزن.

 

پس از آن مشاهدات تا یک ساعت بی قرار بودم و گریه امانم نمی داد از حالات حضرت صدیقه طاهره و آن حالی که بر من ظاهر شده بود.

 

پس از آن در جلسات خودشان در حالی که گریه می کردند این مشاهده را نقل می کردند و می فرمودند: من فکر کردم که این مطلب را به چه مناسبت به من فرمودند؟

 

شاید در میان رفقای ما کسی هست که با همسر سیده خود یا با فرزندان سید خود اینطور رفتار کرده است و می فرمودند در همه جلسات گفته ام که اگر چنین بوده است بر طرف شود.

 

ایشان می فرمودند: کسی که مادرش هم سید است حکم سید را دارد، به آنها هم نباید توهین و جسارت کرد چه رسد به زدن. همه این حالات و نکات را در یک حال انقلاب عجیبی می فرمودند و اشک از چشم مبارکشان می ریخت.

 


 

منابع:

برگرفته از پایگاه یا مجیر

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.