نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

روح بزرگ انسانهاى خود ساخته و پاك به دیگران هم، پاكى و ایمان مى‏آموزد. صداقت و فداكارى ایثارگران در راه خدا الهام بخش تعهد و فداكارى است. حماسه‏هاى جهاد و شهادت مردان بزرگ اسلام، مجاهد ساز و شهید پرور است. عظمت انسانى چهره‏هاى پرفروغ تاریخ خونبار ما اسوه همه كسانى است كه در زندگى به هدفهایى والاتر از خوردن و خوابیدن اعتقاد دارند و ارزشهاى متعالى را مى‏جویند. انسانهاى نمونه از نظر ایمان، اخلاق، شهامت، جوانمردى و استقامت، همیشه زینت تاریخ بوده و هستند.


 

«مسلم بن عقیل‏» یكى از این چهره‏هاست. شنیدن نام این انسان والا و سرباز فداكار راه حق، یاد آور همه خوبیها، رشادتها و جوانمردیهاست;

حماسه مسلم‏بن عقیل در كوفه، پیش درآمدى بر نهضت عظیم عاشورا بود; و خود مسلم، پیشاهنگ نهضت‏سیدالشهدا علیه‏السلام و سفیر انقلاب كربلا و پیشمرگ حماسه تاریخ‏ساز و جاویدان عاشورا بود.

 

چهره ای تابناک بر جبین خاندان ابوطالب

در میان جوانان برومند «بنى‏هاشم‏» مسلم، فرزند عقیل یكى از چهره‏هاى تابناك و شخصیت هاى بارز، به شمار مى‏رفت. «عقیل‏» برادر حضرت على علیه السلام و دومین فرزند ابوطالب بود. در ترسیم زیر رابطه نسبى مسلم، آشكارتر است:

ابوطالب: - طالب - عقیل - مسلم - جعفر - على - حسین بن على .

مسلم‏بن عقیل، برادرزاده امیرالمۆمنین علیه السلام و پسر عموى حسین ‏بن على علیه السلام بود. دودمانى كه مسلم در آن رشد یافت، دودمان علم و فضیلت و شرف بود و خاندانى كه شخصیت انسانى و اسلامى مسلم در آن شكل گرفت، بهترین زمینه را براى تربیت و تكامل معنوى و حماسى مسلم فراهم كرد.

شناسنامه مسلم را، پیش از آن كه از نیاكان و سرزمین وقبیله جستجو كنیم، باید در فكر، عمل و زندگانى‏اش بیابیم; این بهترین معرف مسلم است

از آغاز كودكى، در میان جوانان بنى‏هاشم بخصوص در كنار امام حسن و امام حسین علیهما السلام بزرگ شد و كمالات اخلاقى و بنیان ولایت و درس هاى حماسه و ایثار و شجاعت را بخوبى فرا گرفت. اجداد مسلم كسانى، چون «ابوطالب‏» و «فاطمه بنت اسد» بودند كه در فرزندان خویش، شجاعت و ایمان و دلاورى را به ارث مى‏گذاشتند و مسلم، شاخه‏اى پربار از این اصل و تبار بود; و بنا به اصل وراثت،خصلتهاى برجسته را از نیاكان خود به ارث برده بود. (اشاره است‏ به سخن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در فتح مكه سال 8 هجرى كه فرمودند: «اگر همه مردم از نسل ابوطالب بودند، همه شجاع مى‏بودند.»)

مسلم در زمان حضرت امیر علیه السلام نوجوانى رشید و پاك بود كه به افتخار دامادى آن حضرت نایل شد و با یكى از دختران امام به نام «رقیه‏» ازدواج كرد. این وصلت‏بر میزان فضیلت هاى مسلم افزود و او را بیشتر در محور «حق‏» و در خدمت نظام الهى آن حضرت در دوران خلافتش قرار داد.

شناسنامه مسلم را، پیش از آن كه از نیاكان و سرزمین وقبیله جستجو كنیم، باید در فكر، عمل و زندگانى‏اش بیابیم; این بهترین معرف مسلم است.

مسلم، در دوران خلافت امام على علیه السلام در خدمت آن حضرت، مدافع حق بود و پس‏ از شهادت آن امام، هرگز از حق كه در خاندان او و امامت ‏دو فرزندش، حسنین علیهما السلام تجسم پیدا كرده بود جدا نشد و عاقبت هم، جان پاكش را بر این آستان فدا كرد.

دودمانى كه مسلم در آن رشد یافت، دودمان علم و فضیلت و شرف بود و خاندانى كه شخصیت انسانى و اسلامى مسلم در آن شكل گرفت، بهترین زمینه را براى تربیت و تكامل معنوى و حماسى مسلم فراهم كرد

شجاعت و شهامت

علامه مجلسی در مورد شجاعت مسلم بن عقیل می نویسد: مسلم بن عقیل در میان هم سن و سالان خویش به شجاعت و سخاوت مشهور و به کثرت دانش و خرد شناخته شده بود.

 

مسلم از دیدگاه پیامبر اکرم

شیخ صدوق در کتاب امالی از ابن عباس روایت می کند که علی بن ابی طالب علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: آیا شما عقیل را دوست داری؟! فرمودند: آری ، من عقیل را از دو جهت دوست دارم؛

اول: عقیل را برای وجود خودش دوست می دارم.

دوم: به جهت این که ابوطالب او را دوست داشت، دوستش می دارم. فرزند همین عقیل در راه دوستی فرزند تو فدا می شود و چشمان مۆمنین برای او گریان خواهد شد و ملائکه بر او درود می فرستند.

آنـگـاه رسـول خـدا صلی الله علیه و آله گـریـسـت به طورى كه اشك بر سینه مبارکشان جارى شـد؛ و سـپـس فـرمودند:خدایا، از آنچه پس از من بر سر خاندانم مى آید به تو شكایت مى كنم.

 

 


 

منابع:

آشنایى با اسوه‏ها - مسلم بن عقیل ـ جواد محدثى

مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی حوزه علمیه قم

سایت ولیعصر (عج)

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

والوتر و الموتور؛ اى حسین یگانه‎اى كه نزدیکان و یاران تو كشته شدند.

«وتر» عطف است بر «ثار» در جمله «السلام علیک یا ثارالله وابن ثاره» كه مناداى مضاف منصوب است. وتر در لغت به معنى فرد و طاق آمده و به معناى كینه و خون هم ذكر شده و همچنین به معنى جنایت و كشتن نزدیكان هم آمده ولى بیشتر به معنى اول ذكر می‎شود كه فرد باشد و لذا نماز "وتر" را براى این "وتر" می‎گویند كه در بین نمازها فرد و طاق است چرا که نماز یك ركعتى غیر از آن نداریم و اگر به معنى كشتن نزدیكان هم آمده، براى آنست كه كسی كه نزدیكان او كشته شوند قهرا تنها می‎ماند به این لحاظ به او "وتر" می‎گویند، و اگر به معناى خون گرفتیم آن هم به معنى فرد است چرا که اگر در این بین كسى كشته شود او را فرد "وتر" می‎گویند یعنى بین ده یا صد نفر یكى كشته شده و به ناحق خونش ریخته گشت .

«موتور» هم در لغت به چند معنى استعمال شده :

1- طاق و فرد شده .

2- كسى كه كسى از او كشته شده باشد.

3- كسى كه كشته شود و حق خون او گرفته نشود.

بنابراین معانى كه در لغت ذكر شد این عبارت از زیارت را سه قسم می‎توان معنى كرد:

1- "وتر" به معنى یگانه و فرد باشد و "موتور" هم تاكید معنى سابق شود مثل حجر محجور و این معنى را در بحارالانوار و مشكلات نراقى ذكر نموده‎اند.

2- "وتر" به معنى فرد باشد، "موتور" هم به معنى كسی كه، كسانى از او كشته شده باشد، یعنى اى حسین (علیه السلام)یگانه‎اى كه نزدیکان و یاران تو كشته شدند.

3- "وتر" به معنى خون ریخته باشد یعنى اى قتیلى كه نزدیکان و اصحاب تو را كشتند.

در بین این سه معنا، دومى بهتر است زیرا حقیقتا حسین "وتر" است از حیث این كه در مقام امامت مثل و مانندى ندارد و همچنین در مقام شهادت هم نظیر ندارد چه از اول دنیا تا كنون مثل او كسى مظلوم كشته نشده و این همه مصیبت ندیده و همچنین چیزهایی كه خدا به او مرحمت فرموده است مثل شفاء در تربت، اجابت دعا در زیر گنبد حرمش، نسل ائمه اطهار از ایشان، ثواب زیارت او و چیزهاى دیگرى كه خداوند در مقابل شهادت فقط به آن حضرت مرحمت فرموده است .

و نزدیکان ایشان هم همگى در كربلا كشته شدند حتى طفل شیرخواره ی امام، و اگر امام سجاد (علیه‎السلام) كشته نشد براى آن بود كه نسل امامت از بین نرود پس آن حضرت "موتور" است به این معنى كه همه اصحاب و یارانش در كربلا، در روز عاشورا كشته شدند.

سیدبن طاووس در لهوف این فراز از زیارت عاشورا را اینگونه شرح می‎دهد:

"وتر" به معنای «تنها و یكتا»، "موتور" به معنای «تنها شده» است. یك احتمال درباره این معنا، یگانگی، منحصر به فرد بودن و بی‌بدیل بودن حضرت است.

احتمال دیگر این است كه، حضرت تنهاست و در این تنهایی موتور است؛ یعنی حضرت با نقشه و برنامه‌ریزی تنها شده است؛ به خصوص اگر توجه داشته باشیم كه سیّدالشّهدا(علیه‎السلام) یك درگیری مخفیانه نداشتند كه مسلمانان از آن بی‌خبر باشند. یزید بعد از مرگ معاویه به استاندار مدینه نامه نوشت كه باید از حسین (علیه السلام) بیعت بگیری و الاّ او را بكش و سرش را بفرست.

 


 

فراوری از کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی و لهوف سید بن طاووس

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

سفارش های اخلاقی آیت الله 'میرزا جواد ملكی تبریزی' به ارادتمندان سیدالشهدا (ع) كمك می كند تا برای ورود به ماه محرم و عزاداری عارفانه و آگاهانه آمادگی بیشتری كسب كنند.
وقتی روایتی از امام رضا (ع) دیدم كه ‌فرمودند همین كه ماه محرم فرا می‌رسید، لبخند از لبان پدرم محو می‌شد و دیگر كسی ایشان را متبسم نمی‌دید، به سراغ كتاب آیت الله میرزا جواد ملكی تبریزی رفتم و مراقباتی را كه ایشان برای دهه اول محرم و عاشورا بیان كرده بودم مطالعه كردم. اگرچه عمل كردن به این دستورات سخت است ولی با سرلوحه قرار دادن و توجه به این مراقبات می توانیم دل هایمان را عاشورایی كنیم.
امام خمینی (ره) درباره كتاب استاد اخلاق خود چنین سفارش كردند كه 'از علمای معاصر كتاب شیخ جلیل القدر، عارف بالله، حاج میرزا جواد ملكی تبریزی (قدس سره) را مطالعه كن' و صاحب تفسیر المیزان، مرحوم علامه طباطبایی این كتاب را به دریای لبریزی تشبیه كردند كه 'در سنگ و پیمانه نگنجد و مولف آن پیشوای والا مقامی است كه بلندای شخصیت او با هیچ مقیاسی قابل اندازه گیری نیست.'
این استاد اخلاق برای ورود به ماه محرم به ویژه دهه اول آن در كتاب المراقبات مطالبی را بیان كرده كه می توان گفت 'هم دستورات اخلاقی است هم ذكر مصیبت' و گاهی نیز درجه ایمان و اخلاص دوستداران اهل بیت را به سنگ محك گرفته و می آزماید.
ملكی تبریزی می گوید: سزاوار است حال دوستان ائمه اهل بیت به حكم دوستی، وفا و ایمان به خدا و پیامبر (ص) در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود، آثار اندوه و درد این مصیبت های بزرگ و دردناك را آشكار نمایند. باید مقداری از لذائذ زندگی مانند خوردن، نوشیدن و حتی خوابیدن و سخن گفتن (مگر درحد ضرورت) ترك نموده و مانند كسی باشند كه پدر یا فرزند خود را از دست داده است.
وی می افزاید: نباید احترام ناموس خدا و احترام پیامبر(ص) و احترام امامش (ع) كمتر از احترام خود و نزدیكانشان باشد و لازم است كه خدا و پیامبر(ص) و امامش (ع) را بیش از خود، فرزندان و نزدیكانش دوست داشته باشد.
وی با استناد به آیه 24 سوره توبه كه می فرماید 'بگو اگر پدران و پسران خود را بیش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست دارید، منتظر باشید تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده و شما پشیمان و زیانكار شوید'، داستانی جالب از فرزند خود نقل می كند و می گوید: یكی از فرزندان كوچكم در دهه اول محرم فقط نان خالی می خورد و تا جایی كه می دانم كسی به او نگفته بود كه این كار را انجام دهد و گمان می كنم سرچشمه این كار دوستی باطنی او بود.
ملكی تبریزی در ادامه می گوید: حال اگر كسی نتواند در تمام دهه اول این كار را انجام دهد باید در روز تاسوعا، عاشورا و شب یازدهم نان خالی بخورد و تا عصر روز عاشورا، مواردی همچون خوردن، آشامیدن و حتی دیدار با برادران دینی را رها كند و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد.
وی زیارت امام حسین (ع) در دهه اول محرم با زیارت عاشورا را به عزاداران و دوستداران آن حضرت سفارش می كند و می گوید: اگر می تواند مراسم عزاداری آن حضرت را در منزل خود با نیتی خالص برپا نماید و اگر نمی تواند، در مساجد یا منازل دوستانش به برپایی این مراسم كمك كرده و این مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزدیك شده و از خودنمایی دور شود.
این استاد فرزانه می گوید: مواسات با امام حسین (ع) و اهل بیت باید به خاطر صدمات ظاهری كه به آن حضرت وارد شد، باشد ولی از این مطلب هم نباید غافل شد كه صدمات ظاهری كه بر آن حضرت وارد شد در مورد هیچكدام از پیامبران و جانشینان آنان وحتی درمورد هیچیك از جهانیان شنیده نشده است.
ملكی تبریزی افزود: بنابر این دوستانش باید كارهایی را كه مناسب این مصیبت بزرگ است به خاطر مواسات با آن حضرت در این مصیبت انجام دهند، به گونه ای كه گویا این مصیبت بر خود، عزیزان و فرزندان یا خویشان آنان وارد شده است. زیرا امام به فرموده جدش سزاوراتر از آنان نسبت به خودشان می باشد و به این جهت او این مصیبت را پذیرفت و وجود شریف خود را فدای پیروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناك رهایی بخشد.
وی در ادامه به بیان مصیبت های سیدالشهدا (ع) پرداخت و افزود: آن حضرت فرزندان و عزیزان خود را یتیم نمود، به اسارت حرم و زنان و حضرت زینب (س) رضایت داده و اصغر و اكبر و برادران و دودمان خود را سر برید تا پیروانش را از گمراهی و پیروی گمراه كنندگانی كه هلاك شده و دیگران را به هلاكت می كشانند نجات داده و به این وسیله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهایی بخشد.
بنابر این به حكم وفا و مواسات كه از صفات عالی انسانی است لازم است كه همان چیزی را كه امام حسین (ع) به آنان عنایت كرده، آنان نیز به امام تقدیم نموده و همانگونه كه امام خود را فدای آنها نمود آنان نیز خود را فدای او نمایند و حتی اگر چنین كاری را نیز انجام بدهند باز هم به خوبی با او مواسات ننموده اند. زیرا وجود شریف او قابل مقایسه با دیگران نیست. چون سیدالشهدا (ع) مانند پیامبر (ص) علت آفرینش تمام موجودات و سرور تمام مخلوقات و پیامبران و فرشتگان نزدیك به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوب محبوب اوست.
وی در ادامه حال شیعیان حسینی را در دهه اول محرم این گونه تشریح می كند: با گفتاری صادقانه و با زبان حال به امام حسین (ع) بگوید:
- كاش به جای تو تمام این بلاها بر سر من آمده و فدای تو می شدم.
- كاش خویشان و فرزندان من به جای خویشان و فرزندان تو كشته و اسیر می شدند.
- كاش تیر حرمله كه لعنت خدا بر او باد سر شیرخوار مرا می برید.
- كاش فرزندم به جای فرزند تو قطعه قطعه می شد.
- كاش جگر من از شدت تشنگی تكه تكه می شد.
- كاش از شدت تشنگی دنیا بر چشمم تیره و تار می شد.
- كاش من درد این جراحت ها را تحمل می نمودم.
- كاش آن تیر به گلوی من می نشست و جان مرا می گرفت.
- كاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند كنیزان در شهرها گردانده بودند.
وی تاكید می كند: اگر این سخنان را صادقانه بگویی، تو را پذیرفته و به خاطر مواسات راستین با بزرگوارترین سادات، تو را در جایگاه راستگویان با آنان همنشین می گرداند. ولی به صورت جدی از فریبكاری با این سخنان بپرهیز. زیرا ممكن است وقتی می گویی حاضرم این بلاها را به جای امام (ع) تحمل نمایم، حال و دل تو به مقدار كمتر از یك صدم آن را هم تصدیق نكرده و در موقع امتحان جز مقدار كمی از این ادعاها قبول نشود و در این صورت به جای این كه به جایگاه صدق و درجه صدیقین برسی به ذلت دروغ و پایین ترین درجات منافقین می رسی.
پس اگر می بینی كه نمی توانی این گونه با امام (ع) مواسات نمایی، ادعاهای دروغ را از خود دور كرده و خود را خوار نكن و فقط بگو كاش با تو بوده، در مقابل تو كشته شده و به سعادت بزرگی می رسیدم و اگر می بینی به این مقدار هم معتقد نیستی، مرض دل خود را كه همان دوستی این دنیای پست و میل و اعتماد به زندگی آن و فریب خوردن به زیبایی های آن است، معالجه كرده و این گفته خداوند را كه در قرآن آمده است بخوان كه : 'ای یهود، اگر گمان می كنید فقط شما دوستان خدا هستید و اگر راست می گویید آرزوی مرگ كنید'

مرحوم آیت الله میرزا جواد ملكی تبریزی در پایان چنین سفارش می كند: در آخر روز عاشورا زیارت تسلیت را بخواند و روز عاشورا را با توسلی كامل به حمایت كننده و پناه آن روز كه از معصومین (ع) می باشند به پایان رسانده و در توسل، اصلاح حال و پذیرش عزاداری را خواسته و از كوتاهی خود معذرت بخواهد.

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

محرملر اولاندا گلر حضرت زهرا              اپر قبر شریفون او صدیقه ی کبری

 

                  دیر محشر اولانجا اولن الده حسین وای

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

عید غدیر روز تبریك و تهنیت است .

هر یك به دیگرى تبریك بگوید، هر وقت مؤمنى برادرش را ملاقات كرد،

چنین بگوید:

«حمد و ستایش خدایى را كه به ما توفیق چنگ زدن به ولایت امیرمؤمنان و پیشوایان عطا كرد»

آرى عید غدیر روز لبخند زدن به چهره مردم با ایمان است ... اقبال: 464.

«الحمد لله الذى جعلنا من المتمسكین‏ بولایة امیر المؤمنین و الائمة(ع)»

نوشته شده در تاريخ شنبه 6 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |
دل خوش به دعای عهد این قوم مباش
تو قصه کوفه بخاطر داری

 

 

 

 
نوشته شده در تاريخ شنبه 6 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

saqeb.ir-emam-hoseyn.jpg

 

 

 

 

فَلْینْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ

 

انسان باید به غذای خویش بنگرد! «عبس/24»

راز قتل امام حسین علیه السلام در کریمه یاد شده نهفته است!

خواهید پرسید چرا و چگونه؟

پاسخ را با یک سوال آغاز می کنیم:

چرا خداوند متعال خطاب به ابنای بشر می فرماید: انسان باید به غذای خویش بنگرد؟

در این نگریستن چه رازی نهفته است که حضرت باری تعالی در خطابی امر گونه و به تعبیر اهل اجتهاد نزدیک به وجوب انسان را بدان فرا می خواند؟

ممکن است بگویید غایت خداوند در شریفه یاد شده این است که انسان را به تامل در نحوه پیدایش و چگونگی آفرینش غذا فرا خواند.

ونیز ممکن است همچون اهل طب ظاهر آیه را گرفته بگویید:

نگاه به غذا در حین تناول طعام، موجب ترشح غدّه های بزاقی در سطح دهان و معده شده در نتیجه انسان مبتلا به سوء هاضمه نمی‎شود چنانکه یافته ای پزشکی نیز موید این مدعاست.

با نگاهی ژرفتر می توان باطن آیه را کاوید و گفت:

طعام کنایه از دانش است و آدمی باید به دانش خود بنگرد و ببیند علمش را وامدار چه کسی است و از که می ستاند.

همه آنچه گفته شد البته در جای خود درست است و قابل اعتنا؛ اما برداشت دیگری نیز وجود دارد که به جهاتی اندکی درستتر می نماید.آن برداشت سوم این است که انسان آنگاه که بر سفره طعام می نشیند می بایست کمی اندیشه کند و بنگرد این غذایی که بر سر سفره گذاشته اند آیا حلال است یا حرام؟

 

 

اکنون به پاسخ سوال ابتدایی خود تا حد زیادی نزدیک شدیم. با نگاهی به خطبه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، به خود حق می دهیم که بگوییم: غذای حرام و حتی شبهه ناک بود که امام حسین علیه السلام را کشت.

آری! این ادعا به هیچ روی گزاف نیست چه آنکه در روز عاشورا پس از آن که هر دو سپاه آماده پیکار شدند عمر سعد دستور داد تا لشکریانش پرچمهای خود را برافرازند و بر طبل جنگ بکوبند.

سید الشهدا با دیدن این صحنه از خیمه گاه بیرون آمد و در برابر صفوف دشمن ایستاد؛ آنگاه به قصد موعظه از ایشان خواست تا سکوت اختیار کنند و به سخنان وی گوش فرا دهند؛ ولی آنها با همهمه و هلهله نگذاشتند که صدای امام به لشکریان برسد.

حضرت ناگزیر خطاب به ایشان فرمود : "ویلکم ما علیکم أن تنصتوا إلی فتسمعوا قولی...؛ وای بر شما! چرا گوش فرا نمی دهید تا سخنم را بشنوید که هر کس از من پیروی کند نیکبخت است و هر کس راه عصیان پوید بی شک در جرگه هلاک شدگان فرو خواهد افتاد. و شما که به گفتارم گوش فرا نمی دهید البته عصیانگری بیش نیستید.

 

در اثر هدایای حرامی که دریافته اید و در نتیجه غذاهای حرام و لقمه های غیرمشروعی که شکم های خود را از آن انباشته اید، اینگونه خداوند بر دل های شما مهر زده است. وای بر شما! ...

 

آری! اگر نبود "ملئت بطونهم من الحرام" چه کسی این گستاخی را داشت که جگر گوشه پیامبر(ص) را سر بریده آنگاه بر فراز نیزه ها در هر کوی برزن بچرخاند و پیوسته هتک حرمت کند؟!

  •  
نوشته شده در تاريخ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

 

 

 

امام موسى بن جعفر علیها السلام به من فرمود: اى حفص! هر كه از پیروان ما بمیرد و قرآن را خوب یاد نداشته باشد، در قبرش بدو آموزش دهند تا خداوند به این وسیله پایه اش را بالا برد.



برگرفته از: پندهای حکیمانه علامه حسن زاده آملی

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.