خانواده بهمرام
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

شب پنجم محرم بهم گفت قراره تا چند روز دیگه یه خبر خوبی بهم برسه برام دعا کن

حسام ذوالعلی

همیشه بعد از هیئت شعر کجایید ای شهیدان خدایی ... رو می خوند

حسام ذوالعلی

در برخورد با مشکلات به حضرت زهرا متوسل می شد

حسام ذوالعلی

همیشه بچه ها رو تشویق به ورزش میکرد

حسام ذوالعلی

یادش به خیر...

شهید شدم برای خدا . نه برای حرف مردم

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء و عند ربهم یرزقون

شهید امیر حسام ذوالعلییکی از پاسداران حفاظت هواپیمایی سپاه پاسداران و جزو بهترین نیروهای بسیج بود.شهید ذوالعلی از شاگردان برتر حاج آقای علمایی و یکی از بهتری رزمی کاران تهران بود. خصوصیات اخلاقی و معنوی و ... این شهید با نوشتن و تعریف کردن توصیف نمیشود.اگر بخواهیم قطره ای از دریای او را توصیف کنیم شاید به قول یک نفر این طور بتوان گفت که مالک اشتر پایگاه بسیج بود .همیشه رفقای خود را به ولایت پذیری از فرمانده خود و احترام به برزگترها سفارش میکرد.و خلاصه اینکه حسام خاری بود در چشم دشمنان این مملکت و به خصوص دشمنان ولایت .سرانجام منافقین کور دل در صبح روز ۱۰ دی سال ۱۳۸۸ در حالی که حسام به سمت ماموریت میرفت در اتوبان شیخ فضل الله او را تعقیب کرده و پس از تعقیب و گریز با یک ماشین به موتور او میزنند واز روی او رد می شوند که حسام پس از رسیدن به بیمارستان شهد شیرین شهادت را می نوشد.

نکته ای حائز اهمیت است که باید ذکر شود :اینکه تعدادی بر این عقیده بودن که اگر افرادی امثال حسام کشته شوند اطرافیان و دوستان ایشان به خاطر ترس از جان دست از کار می کشند اما دیدند که با کشته شدن یا به قول خودمان شهید شدن حسام نه تنها آِنها به مقاصدشان رسیدند بلکه خون ها به جوش آمد تا راه حسام که راه ولایت بود ادامه پیدا کند .این افراد وقتی دیدند که به مقاصد خود نرسیدند دست به فتنه ی دیگری زدند.آنها در محل و در تجمعات مردمی به خصوص در تشییع جنازه او شایعه ای را بین مردم پخش کردند که حسام با یک تصادف معمولی و با مرگ خدایی و خیلی ساده فوت کرده است و متاسفانه عده ای مردم ساده لوح و زود باور نیز حرف های پوچ و بی اساس آنها را باور کردند .این موضوع تا جایی رسید که افرادی به خاطر اینکه امام جمائت مسجد حسام را شهید خطاب کرده بود ُبه مسجد نمی آیند .همچنین بنده در یکی از سایتها خواندم که از حسام به عنوان قاتل مردم یاد کرده بود .در جواب این افراد باید گفت اگر کوتاه کردن دست دشمنانن اسلام و ولایت ُقتل نامگذاری می شود پس امیر المونین و اما حسین و سایر ائمه نیز قاتل هستند در ضمن لقب مبارک شهید را ما سرخود به روی حسام نگذاشتیم بلکه با دستور قاضی این اتفاق افتاد به صورتی که تا ۲ روز بعد از شهادت او قاضی حکم تحقیق داده و بعد از شهادت شاهدان ماجرا و باز بینی دوربین های کنترل ترافیک معلوم شد که قتل عمدی بوده و یک حادثه ی ساده نیست .و چندین بار با خودرو از روی او رد شده اند.مقام معظم رهبری هم به خانواده این عزیز تسلیت گفتن و از نام شهید براشون استفاده کردند.

خاطراتی از شهید ذوالعلی

چند سال پیش ُمحرم بود .دقیقا یادم نیست شب تاسوعا بود یا شب عاشورا

نزدیک غروب بود جلوی مسجدرحسام برای سیم کشی پرژکتور مسجد بالای چهارپایه ۵ متری مسجد بود که به خاطر اینکه جریان برق به فتوسل(قطعه ای که با غروب آفتاب و شب شدن جریان برق را وصل میکند)یکدفعه سیمی که دست حسام بود برق دار شد طوری که حسام رو پرت کرد .حسام هم برای اینکه نیفته دستش رو به چارپایه گرفت که باعث شد حسام با چارپایه با هم بیفتن کف خیابون حسام افتاد و چهارپایه هم افتاد روی حسام .همه گفتند که کار حسام تمومه به سرعت رفتیم سمت حسام که دیدیم داره میگه یکی این چارپایه رو از روی من برداره نفسم بالا نمیاد .... اما تعجب کردیم که یه خراش هم به دست حسام نیفتاده بود هرکس دیگه ای جای حسام بود حداقلش ضربه مغزی شده بود البته خود حسام میگفت که این لطف امام حسین بوده...

یه بار حسام با ۲ نفر دیگه ترک موتور سوار بودن که یه نفر داشته برای دخترا ایجاد مزاحمت میکرده حسام رفت بهش تذکر بده که طرف با حسام درگیر شد تا بچه اومدن پسره رو بگیرن حسام حواسش نبود طرف نامردی یه مشت گذاشت تو صورت حسام و فرار کردحسام نذاشت کسی بره دنبالش و اون هم رفت .۳ روز بعد وقتی حسام اینا داشتن از هیئت بر میگشتن(با موتور) دوباره همون پسره رو میبینن یارو میزنه رو ترمز میاد پایین .حسام فکر میکنه پسره میخواد دوباره تلافی کنه یه دفعه پسره میاد صورت حسام رو ماچ میکنه میگه آقا دماغت سالمه؟حسام میگه برای چی ؟میگه آخه من که با مشت زدم توی صورتت ۳ تا از انگشتام شکست رفتم گچ گرفتم میخواستم ببینم دماغت چی شده؟.....!!!!!

البته حسام خودش هم تعجب میکرد که چرا دماغش خون هم نیومده!خلاصه ازین دست اتفاقات براش زیاد به وجود اومد و اهل بیت کمکش می کردن تا اینکه بالاخره شهد شیرین شهادت رو نوشید اونم به دست منافقین که سفاکترین حیوانات روی زمین هستند.

خدایا عاقبت مارو شهادت در راه خودت قرار بده.اللهم الرزقنی توفیق شهاده فی رکاب مولانا صاحب الزمان"(عج)

روح پاکش همنشین اولیاءا...

فاتحه و صلوات فراموش نشه

  •  
 
 
 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.