خانواده بهمرام
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

yaseen2211190.jpg


وقتی نام پیامبر اکرم (ص) به میان می آید،غربت و مظلومیت آن پیامبر رحمت نیز به همراهش نمایان می گردد.

غربت و مظلومیتی که قرن هاست عاشقان آن عزیز مهربان و آن پیامبر اخلاق و خوبیها را به سوز و گداز انداخته است و در این بین همان پیامبری که عالم و آدم برای غربت و مظللومیتش می گریند و ناله سر می دهند و شکایت و درد این مصیبت را به خدای او عرضه می دارند ، خود در غم غربت و مهجوریت و مظلومیت قرآنش (۱)، آن کتاب هدایتگری که برای تبلیغش سالها جانفشانی کرد و برای پاسداشت آن بهترین عزیزانش را فدا نمود ، سوگوار و شاکی است.
آری ؛ پیامبر حق دارد که بنالد و شاکی باشد آنگاه که با قرآنش اینگونه غریبانه برخورد میکنند. آنهم نه از سمت دشمنان قرآن بلکه از جانب دوستان و علاقه مندان آن.
آنگاه که از قرآن فقط نام و نشانی بیش باقی نمانده و جایگاهش در حد حضور متبرکانه در مجالس شادی و عزایمان جا خوش کرده که اگر اینگونه نبود عزاهایمان حقا عزا و شادیهایمان حقا شادی می شد .مردگانمان از قرآن ما بهره برده و زوجهای جوان ما در پناه قرآن و تمسک به آن در ابتدای زندگیشان راهی پر از خیر و برکت را می پیمودند.
آنگاه که برخی از قاریان و حافظان ما آن را فقط محلی مناسب برای امرار معاش و کسب در آمد می دانند ، که اگر اینگونه نبود صوتهای دلنشینشان زیر رو کننده دلهای خواب آلوده می شد و جلسات و محافل قرآن ما هر روز رونق و صفای بیش از پیشی می یافت.
آنگاه که برخی از اصناف و بازاریان ما از قرآن فقط حضورش را در محل کسب خود لازم میدانند و احکام و دستورات آن را در باب انصاف و رزق حلال و عدم ربا خواری و ... پشت گوش می اندازند، که اگر اینگونه نبود احتکار و گرانفروشی و نزول خواری و غیره ، بلای جان کسب و پیشه مردم نمی شد و رنگ زیبای برکت از رزق ها پر نمی کشید و هر کس به هر بهانه و توجیهی ، ناانصافانه به همنوع و هم آیین خود با گرانفروشی ظلم نمی کرد.
آنگاه که برخی از معلمان و مربیان ما گفته های دیگران برایشان مستند تر و قوی تر از دستورات قرآن برای تبلیغ و استناد کردن است، که اگر اینگونه نمی بود دیگر نیازی به معلمان پرورشی و هزاران کار فرهنگی گاها بی استفاده نمی بود چرا که هر معلمی با نگاه قرآنی خویش همان درس خود را می داد و از همان درس اثبات خدا کرده و راه صلاح و رستگاری را به شاگردان خویش رهنمون می شد.
آنگاه که برخی از مبلغان دینی ما انسشان با قرآن بسیار ناچیز بوده و سیره و رفتار حتی ظاهریشان با مصادیق قرآن فاصله ای بسیار دارد، که اگر اینگونه نبود انس جوانان با روحانیت و قشر متدین بیش از پیش بوده و شاهدحضور چشمگیر علاقه مندان به کسب علوم دینی در بین نوجوانان می بودیم.
آنگاه که برخی از متولیان فرهنگی و هنری و هنرمندان ما ملاک تشخیص خوبی و بدی کارهایشان پسند دیگران است نه قرآن و خدای قرآن ، که اگر اینگونه نبود ، برای هر تقدیری و هر تشویقی در جشنواره های داخلی و خارجی به وجد نمی آمدیم و چشم بر دسیسه ها و تهاجم های فرهنگی نمی بستیم و به راحتی تن به زشت ترین کارهای غیرشرعی و حرامهای الهی نمی دادیم و برای بدست آوردن به به و چه چه دشمنان قسم خورده دست به هر کاری نمی زدیم وبرای خوش آیند و محبوب شدن در دل ها به هر شیوه و روشی متمسک نمی شدیم و البته از آن طرف نیز با هر تهدید و دشنامی نمی ترسیدیم و میدان را خالی نمی کردیم.
آنگاه که برخی از مدیران و مسئولان ما بجای تکیه برمعارف و دستورات قرآن برای موفقیت و عزت مندی ،به دنبال هزاران روش قبلا به سرانجام نرسیده می گردند ،که اگر اینگونه نبود ، برای کسب قدرت و ثروت به هر روشی از تخریب دیگران گرفته تا زیر بار هر ذلتی رفتن ، تن نمی دادند.
آنگاه که برخی از افراد جامعه ما در رفتار و منش و اخلاقیات با قرآن و مبانی آن فاصله ای بسیار دارند،که اگر نمی داشتند، اجرای قوانین حقوق شهروندی و دیگر مقررات اجتماعی و ازدواج جوانان و کار و کسب و پیشه آنان با این همه مشکلات مواجه نبود و اخلاقیات اینگونه در زیر قدمهای نفسانی لگد مال نمی گردید.
آنگاه که برخی از خانواده های ما تبیین معارف و علوم دیگر را برای فرزندانشان بر تبلیغ و ترویج و آموزش معارف قرآنی به آنها ارجح می دانند، که اگر نمی دادند امروز نوجوانان ما در خواندن حداقل قرآن و انس بیش از پیش با آن و حل مشکلات اجتماعیشان و برخورد با تهاجمات مختلف فکری، فرهنگی و اخلاقی بی مشکل می شدند.
آنگاه که امت اسلامی دیده به روی قرآن داشته و لیکن دلشان به قرآن پشت کرده ،که اگر اینگونه نمی بود استکبار و همه دشمنان اسلام ذره ای جرات تعدی به خاک و ناموس مسلمانان در کشورهای مختلف اسلامی نمی کردند .
و دهها آنگاه دیگر
می باید حکایت غریب دلتنگی و شاکی بودن پیامبر از غربت و مظلومیت قرآن هنوز پا برجا باشد.
آری ، باید بیش از مصیبت رحلت آن پیامبر خوبیها بر دل زخمدیده و شکسته حضرتش بگرییم ، که هنوز هم بعد از گذشت قرنها براحتی میتوان صدای شکایت و گلایه مندی حضرتش را از مهجوریت قرآن شنید .
بامید روز هایی که گریه ها و عمل هایمان از سر معرفت و گفته هایمان از سر صداقت بوده و قدمهایمان در مسیر زدودن غبار غریبی از قرآن و غبار غم از دل غمدیده محمد و آل محمد باشد، که اگر اینچنین باشد هم دنیایمان زیباست و هم آخرتمان.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.