خانواده بهمرام
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

تعدادی مرد در رختکن یک باشگاه گلف هستند...
موبایل یکی از آنها زنگ می زند
مردی گوشی را بر میدارد و روی اسپیکر (بلند گو) می گذارد و شروع به صحبت میکند:
همه ساکت می شوند و به گفتگوی او گوش می دهند!
مرد: بله بفرمایید...
زن:سلام عزیزم منم،باشگاه هستی؟
مرد:سلام بله باشگاه هستم.
زن:من الان توی فروشگاه یک کت چرمی خیلی شیک دیدم فقط هزار دلاره میشه بخرم؟
مرد:آره اگه خیلی خوشت اومده بخر.
زن:میدونی از کنار نمایشگاه اتومبیل که رد میشدم دیدم اون مرسدس بنزی که خیلی دوست داشتم رو واسه فروش آوردن خیلی دلم میخواد یکی از اونها رو داشته باشم....
مرد: چنده؟
زن:شصت هزار دلار!!!
مرد: باشه اما با این قیمتی که داره باید مطمئن بشی که همه چیزش رو به راهه!!!
زن:آخ مرسی یه چیز دیگه هم موندهاون خونه ای که پارسال دیده بودم رو هم واسه فروش گذاشتن 950000 دلاره!!!
مرد:خوب برو بگو 900000 تا اگه میتونی بخرش!
زن:باشه بعدا میبینمت خیلی دوست دارم.
مرد: خداحافظ عزیزم...
مرد گوشی را قطع میکند،مردهای دیگر با تعجب و مات و مبهوت به او خیره میشوند!!!
بعد مرد میپرسد: ببخشید این گوشی ماله کیه؟؟؟؟

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.